مشاوره دینی و تربیتی

مشاوره مذهبی و خانواده و تربیتی

مشاوره دینی و تربیتی

مشاوره مذهبی و خانواده و تربیتی

فاطمه زهرا (س) بر کرسى تربیت (۲)

4. تساوى در محبت
از مهمترین نکاتى که در زندگانى کودکان نقشى بس بااهمیت دارد و گاه رعایت نکردن آن صحنه‏هاى بسیار دردناک و ناراحت‏کننده‏اى مى‏آفریند، تبعیض در محبت‏به کودکان است.
برخى پدران و مادران به تصورى ناصحیح، گمان مى‏کنند اختیار اظهار احساسات خود و اختیار فرزندان و اموال خویش را دارند و از این روى مى‏توانند به هر کس خواستند ببخشند. و از هر که خواستند دریغ کنند. و به هر کس خواستند و به هر مقدارى که دلشان خواست اظهار محبت و ابراز احساسات کنند و از این روى به برخى کودکان خود توجه ویژه‏اى مى‏کنند، اظهار محبت‏بیشتر، توجه زیادتر، کمک‏هاى مالى و هدیه‏هاى فراوان‏تر به برخى کودکان نمونه‏هاى بارز این تبعیض در محبت است.
آنان با این کار تخم دشمنى و کینه و حسادت را در دل پاک کودکان مى‏کارند و چه میوه‏هاى تلخ و ناگوار و چه حاصلى شوم به دست مى‏آورند.
برخى دیگر از پدر و مادران گمان مى‏کنند کودکان توان فهم مسائل ارتباطى و عاطفى را ندارند و نمى‏توانند محبتهاى آنان به دیگر کودکان را بفهمند و یا اینکه دل شکسته آنان را مى‏توان با هدیه‏اى کوچک به دست آورد از این روى به یکى از فرزندان توجه بى‏حساب و به دیگرى بى‏اعتنایى بى‏اندازه مى‏کنند و گاه مى‏خواهند با هدیه‏اى جبران این بى‏توجهى‏ها و عدم رعایت تساوى در اظهار محبت و ابراز احساسات را بنمایند.
.
در این رابطه روایات بسیارى رسیده است ما تنها به دو روایت اشاره کرده سپس به این نکته مهم در زندگى زهرا(س) توجه مى‏کنیم.
امام صادق(ع) فرمود:
پیامبر اکرم(ص) مردى را دید که دو پسر داشت‏یکى را بوسید و دیگرى را نبوسید. رسول اکرم‏ به او اعتراض کرده فرمود: چرا بین آن دو به تساوى رفتار نکردى؟
امام باقر(ع) فرمود:
به خدا سوگند برخى فرزندانم را بر روى زانویم مى‏نشانم و بسیار به او محبت نموده از او تشکر مى‏کنم با اینکه حق با فرزند دیگرم هست ولى براى حفاظت همان فرزند (که حق با اوست) و نیز حفاظت‏سایر فرزندانم این کار را انجام مى‏دهم تا برادران آنگونه که با یوسف رفتار کردند با وى رفتار نکنند. 
5. آموزشهاى سیاسى و عبادى
انسان باید از سویى رسم بندگى بیاموزد، تا حق حق‏تعالى گذارد و از طرفى براى خدا به خدمت‏به خلق بپردازد تا وظیفه سترگ اجتماعى خویش را به انجام برساند و از اصلى‏ترین وظایف پدر و مادر آموزش کودکان و آماده ساختن آنان براى انجام دادن این دو وظیفه بزرگ است.
الف) آموزش بندگى
اگر چه عبادت وظیفه بالغان و مکلفان است ولى کودکان نیز نباید از این فیض محروم بمانند بلکه باید در سنین خردسال با عبادت و راز و نیاز و شب‏زنده‏دارى آشنا شده براى این امور آماده شوند.
پدران و مادرانى که تنها به خورد و خواب و کفش و لباس کودکانشان مى‏اندیشند و به تغذیه روحى و اشباع بعد معنوى آنان توجه نمى‏کنند هرگز فرزندانى کامل و صالح تحویل جامعه نخواهند داد و روح سوخته و تشنه‏کام فرزندانشان از این نگرش یک‏سویه آنان به خداى شکایت‏خواهد برد.
ما در نمونه‏هایى از روایات مشاهده مى‏کنیم که کودکان فاطمه(س) شاهد عبادتها و شب‏زنده‏داریهاى مادر بوده‏اند.
امام حسن مجتبى‏ مى‏گوید: شب جمعه‏اى مادرم را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود و هماره در رکوع و سجود بود تا سپیده دمید، در تمام این مدت مى‏شنیدم که براى مؤمنین و مؤمنات دعا مى‏کرد و آنان را نام مى‏برد و هیچگاه براى خودش دعا نکرد. به او گفتم: مادر جان چرا براى خودت دعا نکردى و همه‏اش براى دیگران دعا نمودى؟! فرمود: فرزندم اول همسایه سپس خانواده.
 
ب) آماده‏سازى براى جهاد
اسلام اگر چه به لطافتهاى معنوى و روحى و عرفانى توجه بسیار کرده است و از عشق و محبت و صلح و صفا بسیار سخن گفته و به آن دعوت نموده است، اما مسلمان یک بعدى و فاقد غیرت دینى را نمى‏پسندد. اسلام در کنار نماز، جهاد را مطرح مى‏کند و مى‏گوید: آنکه جهاد نکرده و یا خویش را براى آن آماده نساخته است چون بمیرد به گونه‏اى از نفاق بمیرد.

سلمان مى‏گوید:
(پس از رحلت رسول خدا(ص) و بیعت‏سقیفه) چون شب مى‏شد على(ع) فاطمه را سوار بر مرکبى مى‏کرد و در حالى که دست‏حسن و حسین را گرفته بود به در خانه تمامى مبارزان بدر - از مهاجرین و انصار - مى‏رفت و على(ع) حقانیت‏خویش را برایشان بیان مى‏کرد و آنان را به یارى خود مى‏خواند ولى جز چهل و چهار نفر به او پاسخ مثبتى نمى‏دادند. على(ع) به همین عده (چهل و چهار نفر) فرمان مى‏داد که صبحگاهان با سلاح در حالى که سرهاى خود را تراشیده باشند براى بیعت کردن براى شهادت حاضر شوند ولى در پگاه جز چهار نفر حاضر نمى‏شدند و این جریان سه شب تکرار شد و چون على(ع) این بى‏وفایى را دید در خانه نشست... و آن گاه که همه راههاى مبارزه را بر روى فاطمه(س) بستند او دست‏به مبارزه‏اى منفى با سلاح اشک و گریه زد. او با گریه خویش و اظهار ناراحتى از وضعیت موجود به بهترین وجه، پرده تزویر را از چهره حکومت غاصبانه درید و نارضایتى خاندان پیامبر را بارها اعلام نمود.

 در این مبارزه نیز کودکان فاطمه در کنار اویند. با اینکه معمولا مادران گریه خود را از کودکانشان پنهان مى‏کنند ولى او حسن و حسین(علیهما السلام) را هماره شاهد و ناظر گریه خویش مى‏گیرد و آنان را همه جا مى‏برد تا درس شهامت، شجاعت، مبارزه بیاموزند و مظلومیت و غربت دین خدا و ولى خدا على(ع) را با تمامى وجود خویش درک کنند و خود را آماده کنند تا در موقع لازم و بصورت مناسب و به شیوه صحیح به یارى او بشتابند.
ابتدا فاطمه، شهر مدینه و کنار گورستان بقیع را میدان مبارزه خویش با بدعتها و تحریفها و غصب خلافت قرار داد و حسنین در اینجا در کنار مادر بودند.
.
البته اثر این تربیت‏سیاسى را به خوبى در زندگى کودکانش مى‏بینیم که چگونه بزودى همین راه مادر را ادامه داده به غاصبان خلافت اعتراض مى‏کنند.
امیر مؤمنان(ع) مى‏فرماید: روز جمعه‏اى ابوبکر بر منبر بالا رفت تا خطبه بخواند امام حسین(ع) برخاست و فرمود: این جایگاه پدر من است نه جایگاه پدر تو. ابوبکر گریست و گفت: آرى منبر از آن پدر توست و پدر مرا منبرى نیست.
در خلافت عمر نیز امام حسین(ع) در وسط سخنان عمر بپا خاست و فریاد زد: اى دروغگو از منبر پدرم رسول خدا(ص) فرود آى این منبر پدر تو نیست.
عمر گفت: آرى به جان خودم سوگند این منبر آن پدر توست و پدر مرا منبرى نیست. آیا این سخنان را پدرت على به تو آموخته است؟
امام حسین(ع) فرمود: اگر آنچه را پدرم بفرماید، فرمان برم او هدایتگر و من هدایت‏شده خواهم بود. بیعت‏با پدرم که جبرئیل آن را از جانب خداى فرود آورد بر گردن این مردمان است و آن را انکار نمى‏کنند مگر آنکه منکر کتاب خدا باشند. این مردم با قلبهاشان بدان یقین دارند و با زبانشان انکار مى‏ورزند واى بر آنان که حق ما اهل بیت را انکار مى‏کنند چگونه با رسول خدا(ص) روبرو خواهند شد با خشمى مداوم و عذابى‏شدید.... 

 6. تشویق به دانش‏آموزى
براى کمال انسان ضرورى‏ترین شرط، دانش‏آموزى و به دست آوردن اندوخته‏هاى ارزشمند علمى است و براى دریافت دانش‏ها و بینشها مهمترین راه چشم و گوش است. بیشترین آموخته‏هاى انسان از راه گوش و چشم فراچنگ مى‏آید. بنابراین آموختن به کودک که شنونده خوبى باشد در حقیقت گشودن راههاى دانش به سوى اوست.
و نیز بازخواست کردن دانشهاى آموخته همراه با محبت‏بى‏شائبه و اظهار عواطف خالصانه مادرى بهترین راه شکوفا کردن استعداد کودکان است.
فاطمه(س) کودکانش را به محضر رسول خدا(ص) مى‏فرستاد تا از دریاى دانش متصل به وحى و علم مطلق الهى رسول خدا(ص) استفاده برند و باز از آنان بازمى‏خواست که آنچه را آموخته‏اند بازگو کنند به جریان زیر دقت‏کنید:
امام حسن مجتبى علیه السلام هفت‏ساله بود که در جلسات رسول خدا(ص) شرکت مى‏جست و آنچه را از وحى بیان مى‏کرد به خاطر مى‏سپرد. آنگاه به حضور مادرش مى‏آمد و آنچه را به خاطرسپرده بود براى مادر بازگو مى‏نمود. چون امیرالمؤمنین(ع) به خانه مى‏آمد، مى‏دید فاطمه(س) از آنچه امروز به پیامبر اکرم وحى شده است و آن را در مسجد بازگفته است‏با خبر است. شگفت‏زده مى‏پرسید: از کجا این مطالب را مى‏دانى. با اینکه در جلسات رسول خدا(ص) حضور نداشتى. فاطمه زهرا(س) مى‏فرمود: فرزندت حسن، برایم نقل مى‏کند. روزى امیرمؤمنان(ع) در خانه پنهان شد تا جریان بازگو کردن سخنان پیامبر(ص) توسط امام حسن(ع) را ببیند در این هنگام امام حسن به خانه وارد شد و شروع به سخن گفتن کرد ولى دچار لکنت زبان شد مادر شگفت‏زده شد که هیچ گاه این چنین نبودى. امام حسن پاسخ داد: مادر تعجب نکن زیرا بزرگمردى به سخنانم گوش فرا مى‏دهد و بدین واسطه است که دچار لکنت زبان شدم. على(ع) از مخفى‏گاه خود خارج شد و امام حسن(ع) را بوسید.  

التماس دعا

نظرات 3 + ارسال نظر
تسنیم دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 http://jafarbabaei.blogfa.com

خیلی زیبا نوشته ای
آفرین

میتونم اسم وشهرتتون رو هم بدونم؟
البته من جعفر بابائی

یونس دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:28 http://www.maser313.blogfa.com

ممنون از حضورتون با کمال افتخار لینک شدید

طلبه قرن 21 دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 19:55 http://besmella14.blogfa.com

سلام
ممنون از لطف شما
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد