بسم الله الرحمن الرحیم

داستان بهلول و ابوحنیفه

جواب سه شبهه ابوحنیفه با یک حرکت بهلول

 

            

 

 بهلول اگر چه به مصلحت خود را به دیوانگی زد ولی با حرکاتی شبیه به دیوانگان شاهکار هایی فرا تر فهم خیلی از عاقلان انجام می داد :

آورده اند که روزي ابوحنیفه در مدرسه مشغول تدریس بود، بهلول هم در گوشه اي نشسته و به درس او گوش می داد.

ابوحنیفه در بین درس گفتن اظهار نمود که امام جعفر صادق (ع) سه مطلب اظهار می نماید که مورد تصدیق من نمی باشد و آن سه مطلب بدین نحو است :


اول آنکه می گوید شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده و چگونه ممکن است آتش او را معذب نماید و جنس از جنس متاذي نمی شود .


دوم آنکه می گوید خدا را نتوان دید حال آنکه چیزي که موجود است باید دیده شود. پس خدا را با چشم می توان دید.


سوم آنکه می گوید مکلف فاعل فعل خود است که خودش اعمال را با اختیار به جا می آورد حال آنکه تصور و شواهد بر خلاف این است. یعنی عملی که از بنده سر میزند از جانب خدا اراده شده است و ربطی به بنده ندارد.


چون ابوجنیفه این مطالب را گفت بهلول کلوخی از زمین برداشت و به طرف ابوحنیفه پرتاب نمود که از قضا آن کلوخ به پیشانی ابوحنیفه خورد و او را سخت ناراحت نمود و سپس بهلول فرار کرد شاگردان ابوحنیفه عقب او دویده و او را گرفتند و چون با خلیفه قرابت داشت او را نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند.


بهلول جواب داد ابوحنیفه را حاضر نمایید تا جواب او را بدهم.

چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت: از من چه ستمی به تو رسیده ؟

ابو حنیفه گفت: کلوخی به پیشانی من زده اي و پیشانی و سر من درد گرفت.

بهلول گفت: درد را می توانی به من نشان دهی؟

ابوحنیفه گفت: مگر می شود درد را نشان داد؟


بهلول جواب داد تو خود می گفتی که چیزي که وجود دارد را می توان دید و بر امام صادق (ع) اعتراض می نمودي و می گفتی چه معنی دارد خداي تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید

و دیگر آنکه تو در دعوي خود کاذب و دروغگویی که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاك است و تو هم از خاك آفریده شده اي پس چگونه از جنس خود متاذي می شوي

و مطلب سوم خود گفتی که افعال بندگان از جانب خداست و بنده در آن مجبور است و هیچ اختیاری ندارد پس چگونه می توانی مرا مقصر کنی و مرا پیش خلیفه آورده اي و از من شکایت داري و ادعاي قصاص می نمایی.

ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت.

عذر تقصیر

دوستان چند روز بود مهمان امام رضا بودم نتونستم بروز کنم ولی خودم وجودم بروز شد مثل کودکی که تازه متولد شده از امام هشتم روح آسمان رو گرفتم

در این سفر آنچه فکرم رو بسیار مشغول میکرد اونهم این بود که  با وجود اینکه شیعه بزرگترین پتانسیل تبلیغی را دارد چرا تبلیغ ما اینقدر ضعیف است چرا حتی زائر امام رضا امام شناسی لازم رو ندارد چرا امام در ذهن ما محدود به چهار گوش حرم شده تا حدی که چادر دختران شیعه (البته عده ای ) محدود به درب ورودی حرم شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا امام این قدر مظلوم شده که حتی شیعیان ..........................؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

  

بدانید  دشمن اهل کجاست...!!!!!!!!!!!!!!!1

دوستان برای دانستن تاریخچه ی وهابیت از لینک زیر خاطرات مستر هنفر رو دانلود کنید قطعا جالبه.............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

                                                                         http://www.valiasr-aj.com/lib/pdf/hemfer.pdf

حجاب مخصوص زنان پیامبر است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

                              
ابنا، یک سایت خبری عربی با انتشار بخشي از فتواهاي يك شيخ مفتي نوشت : "باور اينكه حكم حجاب صرفا براي همسران رسول خدا نازل شده ، كاملا صحيح است!!"

سايت خبري "ايلاف" که به مواضع ضد شیعی شهره بوده و فراتر از آن مشی ضد دینی را در پیش گرفته است، با درج فتوایی از "احمد بن قاسم بن احمد بن وافديه الغامدي " مفتي جوان اهل سنت در عربستان که با صدور فتواهاي عجيب خود بار ديگر افكار " ابن تيميه " مفتي قرن 12 را احياء كرد نوعی جنجال در محافل دینی عربستان به پا کرده است.
او در يكي ديگر از فتواهاي جنجالي خود گفته است كه آيه وجوب حجاب صرفا براي حفظ شان مادران مومنين ( زنان پيامبر ) نازل شده و عموميت مسلمانان را ندارد.
" الغامدي " در دفاع از نظرات عجيب خود مي گويد : "در آغاز صدور هر فتوا با مخالفت هاي مواجه مي شوم اما مخالفان من پس از آنكه در عمق نظرات من فكر مي كنند متوجه مي شوند كه فتوا دقيقا منطبق بر موازين شريعت و سنت رسول خداست ! و اين پديده موجب مي شود كه من در عزم خود بيش از گذشته راسخ شوم!"
او نظرات برخي از شخصيت‏هاي اسلامي درباره فتواهاي خود را بي ارزش خوانده و آنها را به تعمق بيشتر در قران فرامي‏‎خواند.
 
 
                            

 


"الغامدي" دكتراي افتخاري از يكي از دانشگاه‏هاي آمريكا و مدرك دكتراي ديگري از دانشگاه "ملك عبدالعزيز" جده دارد و ناظر فني پخش برنامه هاي مذهبي در يكي از كانال‏هاي مذهبي در بوركينافاسو است و سمت هاي مهمي در اداره كل امر به معروف و نهي از منكر عربستان دارد.
گفتنی است این روزها شاهد فتاوای عجیب و غریبی از سوی مفتی‏های سعودی هستیم و رشد این فتواهای عجیب و غریب این پرسش را ایجاد کرده است که گویی تعمدی در بیان چنین فتواهای خارج از قاعده‏ای هستیم.

                  

                             

ولادت شاه عشق

ميلاد شريف امام حسین (ع)

در سوم ماه شعبان در شهر مدينه به دنيا آمد.برخى گويند تولد آن حضرت در پنجم شعبان سال سوم يا چهارم هجرى بوده است.

حاكم در كتاب مستدرك، از محمد بن اسحاق ثقفى به سند خود از قتاده آورده است كه آن حضرت در نيمه اول ماه پنجم از سال ششم هجرى تولد يافته است.

همين كه امام حسين به دنيا آمد وى را نزد جدش رسول الله (ص) بردند و تولد وى را به ايشان مژده دادند.آن حضرت نيز در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت.و پس از گذشت هفت روز او را حسين ناميد.براى او گوسفندى عقيقه كرد، و به مادر اين كودك دستور داد كه موى سر فرزند خود را بتراشد و همانند برادرش امام حسن براى او نيز هموزن موى سرش نقره به مستمندان بدهند.فاطمه (س) اين دستور را به مرحله اجرا درآورد.

كنيه و لقب و نقش انگشترى امام

كنيه آن حضرت را ابو عبد الله و القاب وى را الرشيد، الوفى، الطيب، السيد، الزكى، المبارك، التابع لمرضاة الله، الدليل على ذات الله، و السبط، نوشته‏اند.اما بالاترين لقب همان است كه جد بزرگوارش پيامبر (ص) بر او و برادرش امام حسن نهاده و فرمود: حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند.و در جاى ديگر رسول الله (ص) امام حسين (ع) را به نام سبط خواند .

در كتاب، الفصول المهمة، نقش انگشترى وى، لكل اجل كتاب آمده، اما در كتاب وافى و غير آن كه از امام صادق (ع) نقل گرديده، حسبى الله، و از امام رضا (ع) (ان الله بالغ امره) ذكر شده است و چنين به نظر مى‏رسد كه براى آن حضرت چند انگشترى با عباراتى كه بدانها اشاره شد وجود داشته است.

                

هر کجا وصف گل است،از خار هم آید سخن ،، تو گل زهرا و من پای تو خارم یا حســــــــین (ع)

        ولادت ارباب عشق وعقل و دین سید وسالار شهیدان مبارک

                            

       

 

 

 

سالروز اتصال انسان و آسمان عید رسالت وهدایت وسعادت روز مبعث مبارک

توهین به پیامبر از مرکز جهان اسلام ... مرگ بر آل سعود.......

شبكه ام‌بي‌سي عربستان سعودي در برنامه‌اي با اشاره به ازدواج پيامبر اكرم (ص) با حضرت خديجه (س) به شخصيت ايشان توهين كرد.

به گزارش فارس، شبكه تلويزيوني ام‌بي‌سي (mbc) عربستان سعودي با پخش برنامه‌اي به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) توهين كرد.

پايگاه خبري وطن در اين خصوص با اشاره به توهين «طارق حبيب» روانپزشكي كه در برنامه اين شبكه در حال سخن درباره شخصيت پيامبر اكرم بود، تاكيد كرد كه وي به شخصيت رسول خدا توهين كرد.

وطن نوشت: هنوز موج خشم مردمي از طارق حبيب به دليل اظهاراتي كه در آن مدعي شده بود مردم شمال و جنوب عربستان متعلق به ديگر كشورها هستند، فروكش نكرده است كه در اظهاراتي جديد، شخصيت پيامبر اكرم را «ناقص» توصيف كرد.

حبيب كه در قالب روانشناس در حال سخن گفتن درباره ازدواج‌هاي پيامبر اكرم با حضرت خديجه (س) و عايشه بود، مدعي شد كه علت ازدواج رسول اعظم با حضرت خديجه كه از لحاظ سني، سال‌ها از ايشان بزرگ‌تر بود، [نعوذ بالله] احساس نقص و كمبود شخصيت پيامبر اكرم به مهر مادري بود زيرا ايشان (ص) خيلي زود مادر خود را از دست داد و ايشان با اين ازدواج خواسته است تا اين حس كمبود را جبران كند.

اين سخنان توهين‌آميز كه در قالب سخنان روانشناسانه و از شبكه وهابي سعودي‌ها پخش شد، بدون واكنش نمانده است و دكتر وليد الرشودي در مقاله‌اي با نام «طارق حبيب شخصيت خودت ناقص است» تاكيد كرد كه «والله انسان از چنين تحليل منحرفي تعجب مي‌كند كه چگونه شريعت را مي‌فهمند؟ چگونه كسي كه خدا وي را سرپرستي كرده است درباره او قضاوت مي‌شود وقتي كه خدا مي‌فرمايد «ألم يجدك يتيما فآوى».

در حالي كه كشورهاي غربي به بهانه آزادي بيان به پيامبر اكرم (ص) توهين مي‌كنند و شاهد سكوت نهادها و جوامع مسلمان هستند، امروز مسلمانان بايد شاهد اين باشند كه در سرزمين وحي و زادگاه رسول خدا، در مجموعه شبكه‌هاي سعودي ام‌بي‌سي، به ساحت پيامبر اكرم، بسادگي توهين شود و شخصيت كامل‌ترين انسان روزگار ناقص توصيف شود.

چه کسی درب خانه حضرت زهرا- سلام الله علیها- را به آتش کشید؟

 

ادامه نوشته

فتوایی عجیب

نويسنده و مؤلّف فتح القدير مى گويد: با اينكه نبيذ همانند خمر سكر آور است ولى نوشيدن آن مباح است.

زيرا آنچه كه از خرما گرفته مى شود نامش عصاره و جوشانده خرما است نه شراب كه بنا بر نظر أبو حنيفه و أبو يوسف حلال است.

مشاهده مى كنيد كه چگونه يك يا چند نفر به نام فقيه و اسلام شناس حكم قطعى خدا را تقطيع و با جرأت حرام خدا و رسول را حلال مى كنند.

آيا وهّابيان بر مبناى اين سخنان و نقلها اجازه مى دهند كه كسى در دو شهر مكّه و مدينه (چون در اين دو شهر حضورشان پر رنگ تر است) آزادانه به خريد و فروش و نوشيدن نبيذ به پردازند؟

يقيناً پاسخ منفى است، زيرا بر اساس حكم قطعى قرآن هر آنچه سكر آور است در شرع مقدّس حرام و ممنوع است.

ولى سؤال مى شود كه با وجود اين فتاوا و سخنان در كتابهاى فقهى و حديثى چكار مى كنيد؟


دوست یا دشمن ............!!!!!!!!!!

به گزارش «شيعه نيوز»، شيخ الازهر روز گذشته در ديدار با مسئول روابط خارجي كليساي جهاني ارتدوكس در روسيه گفت: تروريسم ساخته و پرداخته غرب است و هيچ رابطه‌اي با اسلام ندارد.
وي با ابراز تعجب از سكوت رهبران غرب برابر تروريسم دولتي رژيم صهيونيستي افزود: تحريك گروه‌هاي قومي و مذهبي سودي جز براي دولت عبري ندارد.
احمد الطيب تاكيد كرد: من متعجبم كه كه رهبران ديني غرب نسبت به تروريسم صهيونيستي و توهين‌ها به كليساي المهد در بيت‌اللحم سكوت مي‌كنند.
وي همچنين با اشاره به عدم اهتمام رهبران ديني براي شناخت علل و اسباب تروريسم گفت: بين نگراني رهبران ديني مسيحي درباره اتباعشان در شرق و نگراني رهبران ديني مسلمان درباره اتباعشان در غرب، تفاوت بسياري وجود دارد.
الطيب همچنين با تاكيد بر تعامل الازهر و كليساي جهاني ارتدوكس افزود: هيچ گونه درگيري مذهبي بين مسلمانان و مسيحيان در مصر وجود ندارد و قبطي‌ها 14 قرن است كه در مصر كنار مسلمانان و در امنيت كامل زندگي مي‌كنند.

جالب اینجاست در جنگ و محاصره غزه این شیوخ الازهر چرا اینقدر دلسوز نبودند که حال هستند.

شاید انقلاب مردم مصر آنها را متحول کرده است.

توجه!  توجه! توجه! توجه! توجه! توجه! توجه! توجه! توجه! توجه!



دوستان وبلاگ تا دو هفته بروز نخواهد بود. ولی بعد از آن حتما سر بزنید

                                                                                            التماس دعا...

                                                                                                           یاعلی

شبهه ودروغ برای ایجاد تزلزل در فکر.................

 

                             

 

یکی از راههای مقابله با یک اندیشه ویک مکتب با توجه به روشهای جنگ روانی در جنگهای ناجوانمردانه نقل قولهای نادرست و من درآوردی از طرف اندیشه مقابل است .

این درست همان روشیست که سایتهها ووبلاگهای تندروی اهل سنت بر علیه شیعه انجام میدهند .

به عنوان مثال یکی از وبلاگهای ضد شیعه از زبان علی (ع) چنین نقل میکند :

 

ایمان صحابه از نطر حضرت علی (رض )
قوم والله میامین الرای مراجیح العلم . ئقاویل با الحق . متاریک للمعنی مضوا قدما علی الطریقه واوجفوا علی المحجه فظفروا بالعقبی الدائمه والکرامه البارده .
( نهج البلاغه خطبه ۱۱۵ )
حضرت علی می فرماید : بخدا گروهی بودند دارای رای ها ونظرهای پاکیزه وحلم وبردباری شان از دیگران بیشتر . گفتارشان حق وراه راست را برگزیده وآن را مقدم داشته وبر آن گذشتند وبسوی آن شتافتند وبه عاقبتی جاویدان وکرامتی نیک وگوارا دست یافتند .

درصورتی که اصلا خطبه ۱۱۵ نهج البلاغه هیچ ارتباطی به صحابه ندارد ودر مورد طلب باران از حضرت حق (تعالی اسمه) توسط علی (ع)میباشد و یا همین وبلاگ مطلبی را از جلد ۲ نهج البلاغه نقل میکند در صورتی که نهج البلاغه یک جلد بیشتر نمیباشد .

از این سایت و وبلاگها  وسایتهای همسویش دعوت به مباحثه کردم ولی تا حال که خبری نشده .........

یک سؤال از اهل سنت.......؟

                         

 

توی سایتها و وبلاگهای اهل سنت داشتم میگشتم یه وبلاگ پیدا کردم خیلی اولا

اهل جسارت وفحاشی بود خیلی هم مدیر وبلاگ خودش رو اهل علم میدونست .

اونجا نوشته بود اگه علمای شیعه به این سؤال (که چرا علی (ع) به سقیفه نیومد

وبه کفن ودفن پیامبر مشغول شد اگه خلافت حقش بود باید میومد و دفاع میکرد ؟)

جواب بدن من مثل زنا آرایش میکنم........!!!!!!!!!!

منم یه سؤال از برادران اهل سنت دارم اونهم اینکه اگه پدر خونه از دنیا بره ودر طول

زندگی این پدر همیشه دلسوزانه به فکر بچه هاش باشه ولی بچه هاش به محض از

دنیا رفتن پدر جسد پدر رو روی زمین بزارن حتی سه روز جسد روی زمین بمونه اون

موقع بچه ها با هم بر سر اینکه کی چقدر از پدر به ارث میبره و جانشین و وصی پدر

کیه باهم نزاع کنن شما به این بچه ها خورده نمیگیرین و توبیخشون نمیکنین ؟؟؟؟

 

خوب اگر علی هم این رفتار رو میکرد فرداها در تاریخ نوشته میشد علی آن قدر

حریص حکومت بود که پیامبر رو روی زمین رها کرده و برای بدست آوردن حکومت توی

نزاع مهاجرین و انصار با اونها در گیر شده................!!!!!!!!!!!

 

در زندگیه علی نقطه ای سیاه نبوده که دشمنان بر آن خرده بگیرن....الا اینکه گفتند

علی قاتل کفار و منافقین و یهودیان عرب بود و سرباز جنگ جوی پیامبر .

بنازم به غیرت چنین امیر و مولایی.....

محمد رسول السلام صلى الله عليه وسلم

داشتم عقائد اهل سنت ( اشاعره ) رو مطالعه میکردم در مورد عصمت پیامبران

خیلی تعجب کردم از این عقیده که معتقد به نسیان عملیه پیامبر وحتی تاحدی که

جائز می دانند پیامبر از روی نسیان دچار صغایر و  گناهان کبیره هم بشه البته بغیر

شرک و کذب اینها همه بعد از ایام رسالته قبل از ایام رسالت امکان ارتکاب معاصیه

کبیره وصغیره آن هم به صورت عمدی به پیامبر نسبت داده شده .

البته هر کس اعتقاد به چنین پیامبری داشته باشه و تا این حد در اعتقادش تزلزل

 ونقص باشه آن هم نقصی که شاید هر بچه مدرسه ای درسخون هم جوابش رو  

میدونه باید هم ابوبکر و عمر و عثمان رو بر علی مقدم بدونه و بقول ابن ابی الحدید

 معتزلی فرومایگان رو بر سروران مقدم قرار دهد و معاویه  و یزید و مستان میمون 

باز رو خلیفه رسول الله معرفی کنه . 


وجدا چه مظلوم است علی که باید هم مقام چنین انسانهایی باید معرفی بشه

در وصف دوست از زبان عاشقی دل سوخته

                                          سروده ای از آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

 

 

 

                                            

 در توصیف مقام کبریایی حضرت صدیق طاهره(سلام الله علیها)


اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى***عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى
زینت عرش خدا پرورده دامان توست***یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى
آن که بُد منت وجودش بر تمام ما سوى***گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى
تاج فرق عالم و آدم بود ختم رسل***بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى
از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست***اى که در آغوش خود خون خدا مى‌پرورى
مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو***آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى
در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر***تا تو با جاه و جلال حق، زمحشر بگذرى
بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى***تو بر او هستى مقدم ، گرچه او را دخترى
کهنه پیراهن چو بر سر افکنى در روز حشر***غرقه در خون خدا برپا نمایى محشرى
با چه ذنبى کشته شد مؤوده آل رسول***بود آیا اینچنین، أجرِ چنان پیغمبرى
قدر تو مجهول و مخفى قبر تو تا روز حشر***جز خدا در حق تو کس را نشاید داورى

* * *
شمع جمع آل طه بضعه خیر الورى***دختر شمس الضحا و همسر بدر الدّجى
آفتاب برج عصمت گوهر درج شرف***لیلة القدر وجود و سرّ و ناموس خدا
آن که بنشاندش به جاى خود امام الانبیاء***وان که بُد آمینِ او شرط دعاى مصطفى
مبدأ جسمش بُد از اثمار اشجار بهشت***منتهاى روح پاک او حریم کبریا
ز آدم و عیسى نبودش کفو و مانندى به دهر***شد در اوصاف کمال او هم تراز مرتضى
در مدیحش عقل شد حیران و سرگردان چو دید***هست مدّاحش خدا، وصف مقامش هل أتى
پا ورم کرد از نماز و دست و بازو از جهاد***سینه او شد سپر در راه حق روز بلا
رفت از دار فنا بشکسته دل آزرده تن***آن که بُد آزردنش ایذاء ختم الانبیاء
گفت حیدر در غروب آفتاب عمر او***تار شد دنیا و روشن شد به تو دار بقاء

* * *

حتما در ادامه مطلب ادامه شعر را بخوانین

ادامه نوشته

اقرار دشمن باعث شد که ما به تشیع روى آوریم

 

 

محمد بن اشعث از دشمنان اهل بیت علیهم السلام بود اما روزی مردم مطلع شدند

 

 که او و خانواده‌اش شیعه و محب امام صادق علیه السلام شده است. جعفر، پسر

 

 محمد بن اشعث ماجرای شیعه شدن پدر و خانواده‌اش را برای صفوان بن یحیى

 

 تعریف کرده و می‌گوید: آیا مى دانى با این که در میان خاندان ما هیچ نام و اثرى از

 

 شیعه نبود من چگونه شیعه شدم؟… و بعد ادامه می‌دهد که:


منصور دوانیقى روزى به پدرم محمد بن اشعث گفت: اى محمد! فردی باهوش براى

 

 من پیدا کن که مأموریت خطیرى به او بتوانم واگذار کنم. پدرم نیز دایی من، ابن

 

 مهاجر را معرفى کرد. 


منصور به او گفت: این پول را بگیر و به مدینه نزد عبدالله بن حسن و جماعتى از

 

 خاندان او از جمله جعفر بن محمد علیه السلام برو و به هر یک مقدارى پول بده و

 

 بگو: من مردى غریب از اهل خراسان هستم که گروهى از شیعیان شما در خراسان

 

 این پول را داده‌اند تا به شما بدهم مشروط بر این که قیام علیه حکومت کنید و ما از

 

 شما پشتیبانى مى‌کنیم. 


وقتى پول را گرفتند، بگو: چون من واسطه هستم، با دست خط خود، رسیدی

 

 بنویسید و به من بدهید. 


ابن مهاجر برای انجام ماموریت به مدینه آمد و بعد از مدتى نزد منصور برگشت. آن

 

 موقع پدرم هم نزد منصور بود. منصور به ابن مهاجر گفت: تعریف کن! چه خبر؟ 


 

ابن مهاجر گفت: پول ها را به مدینه بردم و به هر یک از خاندان مبلغى دادم و قبض

 

رسید از دست خط خودشان گرفتم غیر از جعفر بن محمد علیه السلام. 

 

وقتی سراغ ایشان را گرفتم، در مسجد مشغول نماز بود. پشت سرش نشستم، او

 

تند نمازش را به پایان برد و بى آن که من سخنى بگویم به من گفت: اى مرد! از خدا

 

بترس و خاندان رسالت را فریب نده که آنها سابقه نزدیکى با دولت بنى مروان دارند

 

وهمه ( براثر ظلم) نیازمندند. 

 

من پرسیدم: منظورتان چیست؟ آن حضرت سرش را نزدیک گوشم آورد و آن چه بین

 

من و تو بود، باز گفت. 

 

مثل این که او سومین نفر ما بود. 

منصور گفت: اى پسر مهاجر، بدان که هیچ خاندان نبوتى نیست مگر این که در میان 

 

آنها محدثى (فرشته‌اى از طرف خدا که با او تماس دارد و اخبار را به او خبر مى‌دهد)

 

هست و محدث خاندان ما جعفربن محمد علیهماالسلام است. 

 

داستان که به اینجا رسید، پدرم منقلب شد و به فکر فرو رفت و درباره خاندان پیامبر

 

تجدید نظر کرد و همین (اقرار دشمن) باعث شد که ما به تشیع روى آوریم.۱

 

 

۱- اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۵٫

هر امضا سطل آبی بر سر استکبار .................!!!!!!!!!

               

 

جنبش جمع آوری امضاء به حمایت از خیزش های اسلامی منطقه .......

در طلوع بیداری نسلی نو از مسلمانان ٬ فرزندان همیشه بیدار ثارالله قدران خونهای به ناحق ریخته هستند.

آیا می دانید اگر تعداد امضاهای این جنبش به بالای یک میلیون برسد دبیر کل سازمان ملل طبق قوانین آن سازمان باید به ملتهای دنیا پاسخگو باشد ؟

بیایید با امضای اینترنتی این نامه یک بار دیگر سکوت مجامع به اصطلاح بشری را در برابر فریاد مظلومان نشان دهیم .

آدرس تومار :

http://www.petitiononline.com/ssi2011/petition.html

 

راهنمای روش امضا کردن:

ا-در صفحه باز شده توسط لینک بالا متن انگلیسی وعربی نامه قراردارد در انتهای صفحه بر روی

click here to sign petiton

کلیک کنید

۲-در صفحه بعد یک name ویک email address برای خود بنویسید وسپس بر دکمه sing petition

کلیک کنید.

۳-حالا باید حتما دکمه approve singnatur را کلیک کنید تا امضا ثبت شود .

ترجمه فارسی متن نامه در وبلاگ :

http://bidari1390.persianblog.ir

با ندای  الله اکبر مرگ بر آل سعود و آل خلیفه به همیاری برادران مسلمان خود بشتابیم 

                                         

دشمنان بدانند محبان فاطمه نمی پوسند!!!!!!!

يكر آيت‌الله آقا سيد محمد كاظم قزويني به همراه كتاب روي سينه‌اش «فاطمة الزهراء من المهد الي اللحد؛ فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت» پس از 17 سال، سالم از قبر خارج شد.

                                                            

مرحوم آيت الله آقا سيد محمد كاظم قزويني از منبري‌ها و نويسندگان مهم حوزه علميه كربلاي معلي بودند.

اين عالم رباني با توجه به دست و پنجه نرم كردن با بيماري سرطان حنجره، 17 سال پيش در شهر مقدس قم دار فاني را وداع گفتند تصريح كرد: هفده سال پيش پس از تشييع عظيم و پرشور، پيكر پاك و مطهر آيت الله سيد محمدكاظم قزويني در حسينيه كربلايي‌هاي مقيم قم در محراب حسينيه دقيقاً زير منبري كه سال‌هاي سال عرض ارادت به اهل بيت مي‌كردند به خاك سپرده شد. 

روي سينه آن مرحوم كتاب «فاطمه الزهرا من المهد الي اللحد؛ فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت»را قرار داده بودند. اين كتاب به زبان‌هاي مختلفي از جمله زبان فارسي ترجمه شده است. هم اكنون پس از 17 سال در پي توسعه حرم حضرت فاطمه معصومه (س) از خانواده ايشان مي‌خواهند كه حسينيه مذكور با توجه به همجواري با حرم مطهر تخريب شود، قبر ايشان نبش شد و مشاهده شد بدنشان تازه، كفن دست نخورده و سالم و كتاب فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت كماكان بر روي سينه مبارك شان قرار دارد.
حال قرار است پیکر مطهرش در كنار حرم حضرت آقا امام حسين (ع) آرام گيرد.

مستبصرین.............

اگر فطرت انسان پاک مانده وآلوده نشود میتواند نور حقیقت رو درک کند وبرگردد

از بین عالمان وبزرگان اهل سنت عده ایشون از این گروهند که را حقیقت رو پیدا

 کرده و به مسیر اهل بیت اومدند و به عبارتی مستبصر شدن از اون جمله

 شیخ احمد امین انطاکی رو میشه نام برد.

او برادر شيخ محمد امين است كه بعد از مطالعة كتاب المراجعات سيد شرف الدين عاملي و تدبر و تفكّر در مطالب آن, از مذهب خود عدول كرده, مذهب تشيع را انتخاب نموده است. او نيز در مقدمة كتابش في طريقي إلي التشيع مي گويد: «سبب تشيع من گفتاري است از پيامبر اكرم كه تمام مذاهب اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «مثل اهل بيت من همانند كشتي نوح است, هر كسي بر آن سوار شد نجات يافت هر كسي از آن سرپيچي كرد غرق شد». ملاحظه كردم كه اگر از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پيروي كرده و احكام دينم را از آنان اخذ كنم بدون شك نجات يافته ام. اگر آنان را رها كرده و احكام دين خود را از غير آنان اخذ نمايم, از گمراهان خواهم بود...».
و نيز مي فرمايد: «با تمسك به مذهب جعفري ضمير و درونم آرامش يافت. مذهبي كه در حقيقت مذهب آل بيت نبوت ـ عليهم السّلام ـ است, كه درود و سلام خدا تا روز قيامت بر آنان باد. به عقيده ام از عذاب خداوند متعال با پذيرفتن ولايت آل رسول نجات يافته ام زيرا نجات جز با ولايت آنان نيست.

حکایت ضایع شدن بن باز کور........................!!!!!!!!

یک حکایت زیبا از تحقیر شدن بن باز در برابر استدلال زیبای مرحوم حکیم:

مرحوم آیه الله العظمى سید محسن حكیم قدس سره كه مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفرى كه به عربستان داشت ، در جلسه اى با « بن باز » مفتى آن روز آن كشور (كه نابینا بود) مواجه شد
.

بن باز، ظاهرا به دیدن آقاى حكیم رفته بود ولى در واقع قصد داشت با ایشان جدال كند و افكار وهابیگرى خود را مطرح نماید
.

در این جلسه ، بن باز، از آیه الله حكیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمىكنید؟


آیه الله حكیم در جواب گفتند: این دیدار جاى چنین صحبت هایى نیست ، بگذارید به احوالپرسى برگزار شود. بن باز، سماجت كرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حكیم ، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تكیه كنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم ، باید معتقد شویم كه شما به جهنم خواهید رفت !

بن باز، با تعجب پرسید چرا؟ آیه الله حكیم گفتند: چون قرآن مى فرماید: و من كان فى هذه اعمى فهو فى الاخره اعمى و اضل سبیلا(؛سوره اسراء، آیه 72 )


(
كسى كه در این جهان (از دیدن چهره حق ) نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود)). و شما كه از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان كه اهل جهنمند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیارى از آیات قرآن مقصود نیست !

 

                                               


بن باز گفته بود اگر قرار است حضرت علی چشمهایم را شفا دهد اصلا نمی خواهم این چشم ها بینا شود . این قدر بغض اهل بیت در دل این مفتیان وهابیت هست و ببینید خدا به چه روز آنها را انداخته ...


روز نکبت روز رسوایی برای دوستان عرب اسرائیل.........!!!!!!!!!!!!!!

                   

امروز روز تاسیس ولد نا مشروع امریکا و بریتانیا رژیم جانی وخون خوار اسرائیله

ولی این سؤال رو از خودتون پرسیدین رژیم کم جمعیتی مثل اسرائیل چطور الان با

 این جسارت در مقابل ۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰وخورده ای مسلمان ایستاده..........؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب وقتی  شیوخ عرب زینت کاخهاشون و تبلیغ مذهب سلطنتیه وهابیت رو مدیون

 آمریکا و  سردمداران غرب هستند دیگر از هیچ حمایتی در مورد سیاستهای غرب

 کوتاهی نمی کنند برای همین وقتی موشکهای اسرائیل بر روی کودکان غزه میریزه

 این دارودسته پادشاهان اوباش وهابیه آل سعود بودند که با سران شیطان بزرگ

 آمریکا استکان گلاسه به هم میزدند و رقص شمشیر می کردند با این وضع باید

 هم  رژیمی کوچک آنهم رژیمی بی اصل ونسب بر بیش از یک میلیارد مسلمان ظلم

 وقلدری کنند .

تازه یادمون باشه توی چند پست قبل اشاره کردم و سندش رو هم آوردم که پادشاه

 بی اصل ونسب آل سعود بود که از کیسه خلیفه فلسطین رو دو دستی تقدیم یهودیا

 کرد .

امروز روز نکبت وهابیان بود که ویروسی سرطانی رو با حمایت ناجوانمردانه

 وشیطان صفتانشون به جون مسلونای فلسطین انداختند.

مرگ بر آل سعود  

نامه سرگشاده آیت الله العظمی مکارم شیرازی به عبدالعزیز آل شیخ


                                      
 
 
مرجع تقلید شیعیان با انتشار نامه سرگشاده‌ای خطاب به عبدالعزیز آل الشیخ، تهمت‌هاى ناروا و بى‌اساس و تکفیر شیعیان را خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل عنوان کرد.
به گزارش جهان به نقل از مهر، در نامه آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی آمده است: جنابعالى در اظهار نظر اخیر خود، با تعبیرات بسیار توهین‌آمیز و زشت و زننده‌اى که در شأن اهل علم نیست، شیعیان جهان را «صفویه مجوس» و دشمن مسلمانان خوانده‌اید و مسلمین را از آنها برحذر داشته‌اید.

این اوّلین بار نیست که این‌گونه تهمت‌هاى ناروا و دور از منطق را از علماى وهابى مى‌شنویم که با آن بذر اختلاف مى‌پاشند و دشمن را شاد مى‌کنند، اهانت زشت دیگر شما به پیشگاه مقدس حضرت مهدى (ارواحنا فداه) و توهین به شیعیان به سبب اعتقادشان به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کار ناپسند دیگرى است که تازگى ندارد، نشان مى‌دهد که مفتیان وهابى از بحث منطقى گریزانند و دائما به هتاکى و توهین پناه مى‌برید.

آیت الله مکارم در ادامه نامه خود آورده است: در اینجا چند نکته را خدمت شما یادآور مى‌شوم :

۱. عجیب است از شما که در چنین مقامى قرار دارید چرا تعلیمات قرآن مجید را فراموش کرده‌اید که دعوت به سوى راه خدا را از طرق مؤدبانه و «موعظه حسنه» توصیه مى‌کند، ولى شما به جاى آن، به توهین و تهمت و دروغ متوسل شده‌اید که اسلام از آن بیزار است.

۲. شما از تاریخ اسلام و کتب حدیث خودتان متأسفانه اطلاع کافى ندارید که انتخاب نام شیعه براى پیروان و علاقه‌مندان على (علیه السلام) از سوى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است و از همان زمان رواج داشته، خوب است نگاهى به تاریخ اسلام کنید. صدها سال قبل از صفویه، شیعیان على (علیه السلام) در مکه و مدینه و عراق و شام و مصر و ایران و نقاط دیگر بوده‌اند و حتى حکومت‌هایى را اداره مى‌کرده‌اند.

۳. شما مفتى بزرگ وهابى فراموش کرده‌اید که اگر شیعیان ایران و لبنان نبودند، اسرائیل و آمریکا بر تمام منطقه خاورمیانه مسلط شده بود و معلوم نیست در آن زمان مفتیان شما چه مى‌کردند و کجا بودند؟!

۴. هنگامى که اسرائیل مسلمانان غزّه را که عموما اهل سنت بودند قتل عام مى‌کرد، شیعیان ایران و نقاط دیگر بیش از همه از آنها حمایت کردند که اگر این حمایت‌ها نبود اسرائیل به جنایات خود ادامه مى‌داد.

۵. خوب است علماى وهابى، تاریخ پیدایش علوم اسلامى را مطالعه کنند تا ببینند پدیدآورندگان علوم اسلام غالبا شیعیان اهل‌بیت (علیهم السلام) بوده‌اند و آثار علمى آنها از آن زمان در تمام کتابخانه‌هاى معتبر جهان وجود دارد، جز در کتابخانه‌هاى شما!

۶. از این حقیقت غافل نشوید که این تهمت‌هاى ناروا و بى‌اساس و تکفیر شیعیان، خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل مى‌کند زیرا عکس‌العمل آن، تنفر شدید شیعیان جهان از وهابى‌هاست و نتیجه آن همان چیزى است که دشمنان اسلام مى‌خواهند که نزاع و جنگ مذهبى در میان مسلمین پیدا شود و آنها به راحتى ثروت‌هاى عظیم منطقه را به غارت برند.

۷. جنابعالى نباید فراموش کنید که بارها از سوى بعضى علماى وهابى حکم تکفیر شیعیان صادر شده این حربه کهنه و زنگ‌زده کمترین اثرى در تضعیف آنها نداشته، بلکه روز به روز در حال پیشرفت فرهنگى در جهان اسلامند.

در پایان این نامه بیان شده است: بارها گفته‌ایم اگر جلسه‌اى از ما و شما تشکیل مى‌شد ما اشتباهات شما را در این زمینه از کتاب‌هاى خودتان به اثبات مى‌رساندیم تا بیش از این ضربه به وحدت جامعه اسلامى که مایه شادى دشمنان است وارد نکنید.

بیایید منطق پوسیده تهمت و توهین و تکفیر را رها کرده، دست دوستى به سوى هم دراز کنیم و به فکر پیشرفت و عظمت اسلام و مسلمین باشیم.

شهادت ام الائمه تسلیت باد.....

از امام رضا (ع) در مورد ابی بکر پرسیدند .

فرمودند:ما مادری شایسته داشتیم ٬او رحلت کرد درحالی که از دونفر خشمگین بود.

قیاس عمر........................!!!!!!!!!!!!!11

عمر بن خطاب پایه گذار قیاس در فقه اهل سنت


حافظان حدیث و تاریخ نگاران اسلامی نامه ای درباره دستور العمل حکومتی و قضائی از عمر به ابوموسی اشعری نقل کرده اند که بیان گر پیش قدمی عمر در مطرح نمودن قیاس است. و اینکه او قیاس را به عنوان یک قاعده فقهی و یک قانون اسلامی در جهت استنباط احکام شرعی پایه گذاری کرد. این نامه هنگامی نوشته شد که نامبرده از طرف عمر والی حکومت عراق بود و مشتمل بر این فراز است:

الفهم الفهم فیما تلجلج فی صدرک مما لیس فی کتاب الله و لا سنه. ثم اعرف الاشباه و الامثال و قس الامور عند ذلک.

ترجمه: هر آنچه به خاطرت خطور می کند و خبری از آن در کتاب و سنت نیست پیرامون آن فهمت را به کار انداز. آنگاه شبیه ها و همانندهای آن را شناسائی کن و آنها را به یکدیگر قیاس نما. یعنی حکم آنچه را که مورد نص کتاب و سنت است بر آنچه در کتاب و سنت مطرح نشده جاری کن...


(البیان و التبیین-جاحظ2/24 --صحیح مسلم 1/24-25 -- سنن بیهقی 10/150 -- شرح نهج البلاغه- ابن ابی الحدید 12/90-91 -- عقدالفرید-ابن عبد ربه 1/86-88 -- تاریخ دمشق-ابن عساکر (به نقل از کنز العمال). و بسیاری از کتب دیگر... .)

جالب اینجاست که اگر به تارخچه قیاس مراجعه کنیم می بینیم اولین کسی که قیاس در عالم را در مقابل حکم خداوند انجام داد ابلیس  بود که با قیاس بین ماده ی خود وآدم خود را بر آدم برتر دانست وطغیان کرد .

البته شاید به نظر برسد این نقد و این نقل قول باعث ایجاد تفرقه شود ولی بیان نقطه ضعفی در فقه اهل سنت است و قصد دیگری بر آن نیست جز روشن گری!!!!!!!!!!!!!!

 

 



پیام تبریک........................!!!!!!!!!!!!!!

                            

 

 

در آستانه شهادت بی بی فاطمه زهرا (س)   خبر مرگ جنایتکار   سلفی   ٫وهابی٫

تروریست نامداری که باعث مرگ هزاران هزار نفر از مردم بیگناه گردید ٫ اسامه بنلادن

 ملعون  قلب تمام شیعیان را شاد نمود .

 

امیدواریم مرگ این ملعون وهابی تسلای خاطری برای صاحب عصر(عج) و شیعیان

 حضرت بوده باشد.

اعتراف  خلیفه ثانی به عظمت علی (ع)...!!!!!!!!!!!!!!!!!!

                             

اعتراف خلیفه دوم بر فضیلت علی(ع) بر او

از عمر كلمات مشهورى نقل شده كه نشان مى‏دهد او تا چه حد نيازمند به علم امير المؤمنين بوده است و در اينجا برخى از آنها را ذكر مى‏كنيم:

 

1- «اگر على نبود عمر هلاك ميشد» اين جمله را بارها بر زبان آورده.

لو لا علىّ لهلك عمر

 اين حديث را احمد و عقيلى و ابن السمان نقل كرده‏اند، در استيعاب 3 ر 39، رياض 2 ر 194، تفسير نيشابورى در سوره احقاف، مناقب خوارزمى 48، شرح جامع صغير شيخ محمد حنفى 417 در حاشيه سراج المنير، تذكره سبط 87. مطالب السؤل 13 فيض القدير 4 ر 357.

 

2- «خدايا مرا در مشكلى كه براى گشودنش پسر ابى طالب نباشد قرار مده

اللهمَّ لا تبقني لمعضلة ليس لها ابن أبي طالب

 تذكره سبط 87، مناقب خوارزمى 58، مقتل خوارزمى 1 ر 45.


3- «سرزمينى كه تو اى ابو الحسن نباشى، خدا مرا باقى نگذارد»

 لا أبقاني اللَّه بأرض لستَ فيها أبا الحسن

 ارشاد سارى 3 ر 195.


4- «اى على! خدا مرا بعد از تو باقى نگذارد»

 لا أبقاني اللَّه بعدك يا عليُّ

 رياض النضرة 2 ر 197، مناقب خوارزمى 60، تذكره سبط 88، فيض القدير 4 ر 357.   

 

5- «به خدا پناه مى‏برم از مشكلى كه ابو الحسن براى گشودنش نباشد»

 أعوذ باللَّه من معضلة و لا أبو حسن لها «5».

 تاريخ ابن كثير 7 ر 359، فتوحات الاسلاميه 2 ر 302.


6- «به خدا پناه مى‏برم كه در قومى زندگى كنم و تو اى ابو الحسن در ميان آنها نباشى»

 أعوذ باللَّه أن أعيش في قوم لستَ فيهم يا أبا الحسن

 رياض النضرة 197، منتخب كنز العمال حاشيه مسند احمد 2 ر 352


7- «به خدا پناه مى‏برم كه در ميان مردم زنده باشم و ابو الحسن آنجا نباشد»

 أعوذ باللَّه أن أعيش في قوم لستَ فيهم يا أبا الحسن

 فيض القدير 4 ر 357 گويد دار قطنى از ابى سعيد نقل كرده كه عمر وقتى پاسخ سؤالى را از على علیه السلام مى‏شنيد مى‏گفت .

8- «خدايا مشگلى بر من وارد مساز مگر على در كنارم باشد»

 اللهمّ لا تنزل بي شديدة إلّا و أبو الحسن إلى جنبي

ابن بخترى بقول رياض 2 ر 194 آن را آورده.

9- «اميد است در مشگلى كه ابو الحسن گشاينده آن نباشد واقع نشوم»

 لا بقيت لمعضلة ليس لها أبو الحسن

 ترجمه على بن ابيطالب 79.


10- «خدا مرا آنقدر باقى نگذارد تا در ميان مردمى قرار گيرم كه ابو الحسن در ميان آنها نباشد»

 لا أبقاني اللَّه إلى أن أدرك قوماً ليس فيهم أبو الحسن

حاشيه شرح عزيزى 2 ر 417 مصباح الظلام 2 ر 56.

 

11- سعيد بن مسيب گويد:

عمر به خدا پناه مى‏برد از مشكلى كه براى گشودنش ابو الحسن نباشد.

و قال سعيد بن المسيّب: كان عمر يتعوّذ باللَّه من معضلة ليس لها أبو الحسن

 اين حديث را احمد در مناقب نقل كرده و در استيعاب حاشيه اصابه 3 ر 39، صفة الصفوة 1 ر 121، رياض النضرة 2 ر 194، تذكرة السبط 85، طبقات شافعيه شيرازى 10 اصابه 2 ر 509، صواعق 76، فيض القدير 4 ر 357، الف باء 1 ر 222 يافت ميشود.

 

12-معاويه گويد:

 وقتى عمر در امرى به مشكلى بر مى‏خورد پاسخش را از او (على) ميگرفت

و قال معاوية: كان عمر إذا أشكل عليه شي‏ءٌ أخذه منه

 مناقب احمد، رياض النضرة 2 ر 195.

 

13-«نيروى داورى على از همه ما بيشتر است».

علىّ اقضانا

 حلية الاولياء 1 ر 65 طبقات ابن سعد 459، 460، استيعاب 4 ر 38، 39 حاشيه اصابه رياض النضرة 2 ر 198، 244، تاريخ ابن كثير 7 ر 359 و گفته است اين كلام از عمر به ثبوت رسيده است، اسنى المطالب جزرى 14، تاريخ الخلفاى سيوطى 115.

 

خشونت تکفیر یا محبت ودعوت وتبلیغ کدامین حق است......................؟؟؟؟؟؟؟


متن فتوی حلال بودن خون شیعه توسط ابن جبرین،عالم وهابی...



مسلماً من ذبح آن رافضی را حلال میدانم ...این رافضیان غالباً مشرک هستند و علی بن ابی طالب را دائما در سختی و آسانی حتی در عرفات و طواف و سعی صفا و مروه می خوانند و فرزندان او را امامانشان می خوانند همانطور که بارها از آنان شنیده ایم و این بزرگترین شرک و ارتداد از اسلام است.خدا شرّشان را کم کند و صلّی الله علی محمد و آله و صحبه و سلّم!!!



اگر در بین فتاوای سلفیان گشتی بزنید شاید بیشترین کلماتی را  که ببینی تکفیر

 و ارتداد وضلالت و الفاظی خشن از این قبیل است که چهره ای بسیار خشن از

 اسلام نشان داده واسلام را دین به دور از منطق و عاطفه ومحبت جلوه گر می کنند و

 این همان اسلامی است حتی برای تبلیغ آن شیطانهای بزرگ جهان میلیاردها دلار

 هزینه می پردازند و آن را در سینما وتلوزیونها و دهکده جهانی و فضای  مجاز ی به

 تصویر می کشند ولی آیا اسلام پیامبر اسلام وهابیان است ویا............؟؟؟؟؟؟؟


برای دانستن ماهیت یک مکتب باید از زبان رئیس آن مکتب تعریف وتوصیف وباید

 ونباید آن را شنید وبه ماهیتش پی برد خوب با این توصیف آیا رئیس دین اسلام ابن

 تیمیه و محمد بن عبداوهاب و بن بازها و...... هستند یا پیامبر اسلام  و کلام

 حضرت حق واوصیای نبی ؟ کدام بهتر می دانند اصل دین چیست ؟


همنشین مستر هنفر بریتانیایی و دست نشانده استعمار ؟

یا علی بن ابی طالب و فرزندانش که حتی امام ابو حنیفه و دیگر امامان اهل سنت

 درس از مکتبش آموختند و بارها خلیفای صدر اسلام به شرافت این خاندان به گفته

 خاصه وعامه اعتراف داشتند؟

دو کلام از دو مکتب را مقایسه کنیم :


در ادامه بیان فتاوای سلفیان وهابی که به چند مورد از آن در پستهای قبلی اشاره

 کردیم مخصوصا فتوای عدم گردش زمین وتکفیر معتقدین به آ ن حال فتوایی دیگر را

 که بر اساس آن  قتل شیعیان را حلال میدانندوبر این امر دلیلشان  فقط وفقط

 محبت و  دوست داشتن وعلاقه شیعیان به خاندان پیامبر است  که بنا به روایت اهل

 سنت و حتی خود خلیفه اول که در خطبه حضرت زهرا (س) نقل شده اهل بیت

  چراغ هدایت انسان است ومایه نجات از ضلالتند.

 

ببینید چقدر ظلمت بر دل این ملاعین حاکم شده که بسیاری از ظواهر قرآن را رها کرده و به تعصب ظلمانی خودعمل میکند.

 


حال در طرف دوم، مسلک امامان و پیشوایان شیعه را ببینیم چگونه است :


محبت امام صادق (ع) به ابن ابی العوجاء زندیق:


مفضل در ابتدای حدیث توحید مفضل به برخورد خود با ابن ابی العوجائ اشاره

 میکند و میگوید او را با دوستش دیدم که پیامبر بودن رسول خدا (ص) و وجود ناظم

 برای عالم را زیر سوال میبرد . با شنیدن این حرف بسیار خشمگین شده

 ونتوانستم جلوی عصبانیت خودم را بگیرم وبه او پرخاش کردم اودر جواب من چنین

 گفت:

اگر از یاران جعفربن محمد (امام صادق (ع)) هستی او با ما اینگونه سخن نمی گوید

 ومانند دلیلهایی که تو آوردی با ما مجادله نمیکند . 

او از ما بیشتر از تو سخن شنیده است اما در سخن با ما توهین ودر جواب ما از حق

 تجاوز نکرده است و بسیار بردبار ، سنگین و عاقلی استوار می باشد.


این دین محمد(ص) است که در آن بردباری حتی در مقابل کسی که اعتقادی مخالف دارد مطرح میشود و برای هدایت به سوی حق وبیان عقاید محبت بهترین روش ها و موثرترین آنهاست و چه زیبا جوهر دین را پیشوای شیعیان امام باقر (ع) بیان نموده که می فرماید : هل الدین الا محبت . آیا دین چیزی غیر از محبت است .


در واقع می توان گفت روش دین برای تبلیغ جلب محبت است از غیر خدا به سوی حضرت دوست.


حال قضاوت با مخاطب است شما کدام اسلام را می پزیرید و کدامین مکتب رنگ خدایی دارد


کافر همه را به کیش خود پندارد............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

           

 

فتوایی جدید که(با عرض  پوزش) از معده ی شریف مفتیان سلفی صادر گشته

سال جدید یک فتوای جدید از محمد العریفی مفتی شهرت طلب سلفی صادر شد که خودش ٬ خودش را نفی می کرد .

در این فتوا اعلام شد وجود پدر ودختر در یک اتاق خلوت حرام است 

 چون ریبه ایجاد فساد و فحشاء وجود دارد<<کافر همه را به کیش خود پندارد>>

در ادامه همین مفتی با اشاره به محرم بودن پدر ٬عمو و دایی دختر اظهار می دارد  ومیگوید:

درست استکه اینها محارم دخترند و حکم حرمت برای نا محرمان است اما به نظر من

 اینگونه می رسد چون احتمال افتادن در فساد است این حکم به محارم هم سرایت

 میکند.