به دیگر سخن، اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار می دهد و انسان را با سخن او آشنا می سازد؛ در حالی که دیگر ادیان، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند.
شیعیان ما از افراد نیک اهل بهشت هستند، ولی اگر گناه کار باشند، براثر گرفتاریها و صدماتی که در صحرای محشر، در روز قیامت، یا در طبقه اعلای دوزخ می بینند، گناهانشان ریخته می شود و سپس ما آنها را نجات می دهیم و به بهشت می بریم. (داستانهای روایی ص ۴۹۹) همان طور که ملاحظه می شود از دیدگاه رهبران الهی ملاک شیعه عمل به دستورات آنها است و نه داشتن اسم و رسم و ادعا. لذا از خدا توفیق عمل و نیت صالح برای همه بخواهیم.
آموزه سوم) کیفیت رابطه با مردم و خانوادهرسول خدا(ص) درب خانه فاطمه(س) را کوبید و فرمود: سلام بر شما، آیا وارد خانه شوم؟ پاسخ شنید، سلام بر تو ای فرستاده خدا، داخل شوید. پیامبر(ص) فرمود: آیا داخل شوم با کسی که همراه من است؟ فاطمه(س) فرمود: ای رسول خدا، اگر نامحرمی با شماست وارد نشوید که چادر بر سر ندارم. کمی بعد، چادر به سر گذاشت و فرمود: داخل شوید. رسول خدا دوباره سلام کرد و فرمود: با کسی که همراه من است؟ پاسخ شنید: سلام بر تو ای فرستاده خدا، داخل شوید با کسی که همراه شماست. (همان ص۸۳و ۸۴)
اصل اول - توجه به طبیعت کودک و رشد بدنى و فکرى او و در نظر گرفتن قوانین روانشناسى یعنى آنچه به او آموخته مىشود، باید متناسب با سن او و در خور فهم و استعداد او باشد و باید به گونهاى تعلیم گردد که هرگز از آن تعلم، خسته و منزجر نشود.
اصل دوم - در بادى امر و در همان دبستان، کودک را
. باید به مبدأ و معاد توجه کرد و ایمان به خدا و روز جزا، در وى پدید آورد.
اصل سوم - استفاده از وسایل سمعى و
بصرى، ارائهى اشیاء مذهبى، طرح تصویرها و کشیدن نقشهها و
نقاشىها و دیدار اماکن متبرکه و شرکت در
محفل مذهبى و حضور در عبادات دستهجمعى، تا این که
درس، براى شاگرد، با روح و بامعنا شود. در دبستان، تعلیم مذهب از طریق نقاشى و داستانسرایى، مؤثر و دلپذیرتر از سایر طرق آموزش است و باید بیشتر بدان اهمیت داد؛ زیرا کودک، میل فراوان به شنیدن قصه دارد و مطلب را در لباس واقعه، آسانتر، درک مىنماید و بدان جذب مىشود و دیر هم فراموش
می کند.
اصل چهارم -
عواطف و احساسات مذهبى طفل را باید تحریک کنند و قلب او را به تپش اندازند و اشک اشتیاق به چشمان او آورند و از این راه، او را متوجه حق و مایل به جمال و طالب کمال سازند و این امر را با تلاوت قرآن به لحن خوش - گفتن اذان با
صداى خوب - خواندن اشعار مذهبى (در توحید و مدح اولیاى حق و مسایل عاطفى و فداکارىهاى مردان حق) - مناجات به آواى دلپذیر - در صورت امکان برپاداشتن شبیهخوانى و تعزیه و نمایش (با رعایت قواعد ادب و نزاکت و تناسب
اصل پنجم - کودک را راغب سازیم که آداب مهم
مذهبى و فرایض عبادتى را انجام دهد؛ یعنى نماز و روزه و دعا
و راز و نیاز با خدا و سپاسگزارى از نعمتها را عملى
سازد. او را واداریم که با حضور قلب، مشکلات خود را به خدا عرضه دارد و از او یارى بطلبد و براى توفیق خود در امور و انجام کارهاى نیک هدایت بجوید .
التماس دعا
|
بیشتر افراد دوست دارند که در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند، آن ها برای خود اهدافی معین و بعد برای رسیدن به آن ها به شدت تلاش می کنند، اما سؤال این جاست که اصلاً موفقیت چیست؟ در واقع باید گفت که موفقیت برای افراد مختلف مفاهیم متفاوتی دارد. به عنوان مثال موفقیت برای صاحب یک پمپ بنزین این است که روزانه بتواند به اتومبیل های بیشتری بنزین ارایه کند یا کسی که به موسیقی علاقه دارد موفقیت را درانتشار اولین آلبوم اختصاصی اش می بیند، هم چنین باید در نظر داشت که موفقیت همیشه با پول پیوند نمی خورد و کسب یک نمره ی خوب درسی مشکل یا درست کردن یک کیک شکلاتی خوشمزه نیز می تواند نمودی از موفقیت باشد. موفقیت در اشکال و اندازه های مختلفی ظهور می کند، اما همیشه یک نکته در آن صدق می کند؛ تلاش و پشتکار برای رسیدن به هدف. ممکن است شما هدفی را در ذهن خود دنبال کنید و برای رسیدن به آن هدف نیز راه های بیشماری را در ذهن دارید، اما آن چه مهم است انتخاب مناسب ترین گزینه برای رسیدن به پیروزی است. در این مقاله شما با هفت نمونه از تکنیک های رسیدن به موفقیت آشنا می شوید که کاربردی بودن آنها از نظرعلمی به اثبات رسیده و می توانید با خیال راحت از این روش ها برای رسیدن به اهداف تان سود ببرید. 1-استعدادهای بالقوه خود را شناسایی کنید به منظور رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای، شما نیاز دارید که توانایی رسیدن به آن هدف را درخود کشف کنید. به عنوان مثال اگر می خواهید که در رشته ی آواز موفق باشید باید صدای خوبی هم داشته باشید، بنابراین اگر احساس می کنید که صدای چندان مناسبی برای این کار ندارید شاید نتوانید آن طورکه باید در این زمینه موفقیت کسب کنید، 2-به گذشته نگاه نکنید همه افراد در زندگی خود اشتباه و شکست های متفاوتی را تجربه می کنند. نکته مهم این است که فراموش نکنید که هر شکست شما را یک گام به موفقیت نزدیک تر می کند. شما باید یاد بگیرید که از شکست های گذشته خود به نحو احسن استفاده کنید و از آن ها درس بگیرید. بنابراین هیچ گاه در زندگی با خاطرات گذشته زندگی نکنید چون گذشته ها گذشته است و آینده است که انتظار شما را می کشد. خیلی راحت به سمت جلو حرکت کنید و تصمیم های عاقلانه ای اتخاذ کنید و فقط از گذشته درس عبرت بگیرید. 3-خیال پردازی کنید به منظور رسیدن به موفقیت شما نیازمند رؤیا پردازی و الهام گرفتن هستید. در مورد این مطلب که از زندگی چه می خواهید با خودتان صادق باشید و ببینید که حقیقتاً دوست دارید در زندگی چه چیزی به دست آورید. به ذهن تان اجازه دهید هر چه قدر که دوست دارد بزرگ اندیشی و خیال پردازی کند. 4-نقشه کاری طرح کنید اگر به دنبال رسیدن به موفقیت شغلی هستید، پیش از انجام هر کاری باید برای خود یک نقشه ی جامع و کامل طراحی کنید و مطمئن باشید این طرح نقشه ی راه شما برای رسیدن به موفقیت است. طرح شما باید شامل پیش بینی روند بازار، در نظر گرفتن مباحث اقتصادی، تحلیل قدرت رقبا، استراتژی های خروج، بازاریابی و گزینه هایی برای پیشرفت باشد، حتی زمانی که به دنبال شریک و سرمایه گذار نیز می روید باز هم باید طراحی برای ارایه دادن به او در دست داشته باشید. این موضوع از هر چیزی مهم تراست، اگر موفقیت شما جنبه ی کاملاً فردی دارد می توانید کارهای تان را به صورت پروژه های کوتاه مدت دنبال کنید تا بتوانید به مطلوب ترین نتیجه دست بیابید. 5- تسلیم نشوید برای رسیدن به موفقیت باید ثابت قدم بود. حتی توماس ادیسون همچنین فرضیه ای را رعایت می کرد. زمانی که اولین لامپ تابان مسی را تهیه کرد ببیش از ده هزار مرتبه آن را امتحان کرد تا توانست یک لامپ را روشن کند. هر چه قدر مسایل بیشتر برای تان چالش برانگیز شوند باید تلاش تان را نیز همان مقدار افزایش دهید. 6- نگرشی توقف ناپذیر داشته باشید باید آن قدر اهداف تان را در ذهن به تصویر بکشید که نسبت به آن ها یک میل درونی شدید پیدا کنید تا به صورت یک وسواس درذهن شما تبدیل شوند. به طوری که تا به آن ها دست پیدا نکنید، آرام ننشینید. تحت این شرایط به طور صد در صد به موفقیت دست پیدا خواهید کرد و با در نظر گرفتن این موضوع که دانش و ایمان کافی برای رسیدن به آرزوهای خود را دارید. شکی نیست که می توانید به تمام خواسته های خود جامه ی عمل بپوشانید. 7-برای خود هدف تعیین کنید باید جزئیات دقیق تمامی اهدافی که قصد رسیدن به آن ها را دارید برای خود تشریح کنید و ببینید از چه راه هایی می توانید به آن ها دست پیدا کنید. باید برای خودتان روشن کنید که دوست دارید در آینده زندگی شما به چه شکل باشد. درست مانند طراحی برنامه ی منسجم شغلی، اما این بار برای زندگی شخصی خود برنامه ریزی کنید. متاسفانه نود درصد از افراد برای زندگی خود هیچ گونه برنامه ریزی خاصی ندارند، به همین دلیل است که بیشترین ثروت جهان تنها در اختیارده درصداز افراد است! آیا فکرنمی کنید که این افراد همان هایی هستند که در زندگی برای خود هدف تعیین می کنند؟ شما باید اهداف خود را با قاطعیت تعیین کنید.
جملات تأکیدی، بهترین راه برای جایگزین کردن افکارمثبت به جای نگرش های منفی هستند. شما با اتکا به نگرش مثبت می توانید قدرت های درونی خود را افزایش دهید و شخصیت درونی خود را بهبود بخشید. هیچ لذتی بالاتراز رسیدن به موفقیت در زندگی نیست. باید قبول کنید که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کنید و زحمت بکشید. اما در عوض زمانی که به موفقیت دست پیدا کنید. خستگی تمام تلاش هایی که انجام داده اید از بین خواهد رفت چون نتیجه برای تان لذت بخش است. پس از همین حالا دست به کار شوید و موفقیت را به زندگی خود دعوت کنید. -خیال پردازی و رویا گرایی ریشه دینی ندارد و برای همه امور توصیه نمی شود و محدود بموارد خاصی می باشد و ذهن فقط پیشنهاد دهنده آنست و بایستی قبل از اجرا توسط معیارهای عقلانی و دینی سنجیده شود. -در تعیین اهداف بایستی دقت شود تا اهداف کوتاه مدت و جزئی با اهداف دراز مدت و کلان مخصوصا اهداف الهی و انسانی متناقض نباشد. التماس دعا |
4. تساوى در محبت
از مهمترین نکاتى که در زندگانى کودکان نقشى بس بااهمیت دارد و گاه رعایت نکردن آن صحنههاى بسیار دردناک و ناراحتکنندهاى مىآفریند، تبعیض در محبتبه کودکان است.
برخى پدران و مادران به تصورى ناصحیح، گمان مىکنند اختیار اظهار احساسات خود و اختیار فرزندان و اموال خویش را دارند و از این روى مىتوانند به هر کس خواستند ببخشند. و از هر که خواستند دریغ کنند. و به هر کس خواستند و به هر مقدارى که دلشان خواست اظهار محبت و ابراز احساسات کنند و از این روى به برخى کودکان خود توجه ویژهاى مىکنند، اظهار محبتبیشتر، توجه زیادتر، کمکهاى مالى و هدیههاى فراوانتر به برخى کودکان نمونههاى بارز این تبعیض در محبت است.
آنان با این کار تخم دشمنى و کینه و حسادت را در دل پاک کودکان مىکارند و چه میوههاى تلخ و ناگوار و چه حاصلى شوم به دست مىآورند.
برخى دیگر از پدر و مادران گمان مىکنند کودکان توان فهم مسائل ارتباطى و عاطفى را ندارند و نمىتوانند محبتهاى آنان به دیگر کودکان را بفهمند و یا اینکه دل شکسته آنان را مىتوان با هدیهاى کوچک به دست آورد از این روى به یکى از فرزندان توجه بىحساب و به دیگرى بىاعتنایى بىاندازه مىکنند و گاه مىخواهند با هدیهاى جبران این بىتوجهىها و عدم رعایت تساوى در اظهار محبت و ابراز احساسات را بنمایند.
.
در این رابطه روایات بسیارى رسیده است ما تنها به دو روایت اشاره کرده سپس به این نکته مهم در زندگى زهرا(س) توجه مىکنیم.
امام صادق(ع) فرمود:
پیامبر اکرم(ص) مردى را دید که دو پسر داشتیکى را بوسید و دیگرى را نبوسید. رسول اکرم به او اعتراض کرده فرمود: چرا بین آن دو به تساوى رفتار نکردى؟
امام باقر(ع) فرمود:
به خدا سوگند برخى فرزندانم را بر روى زانویم مىنشانم و بسیار به او محبت نموده از او تشکر مىکنم با اینکه حق با فرزند دیگرم هست ولى براى حفاظت همان فرزند (که حق با اوست) و نیز حفاظتسایر فرزندانم این کار را انجام مىدهم تا برادران آنگونه که با یوسف رفتار کردند با وى رفتار نکنند.
5. آموزشهاى سیاسى و عبادى
انسان باید از سویى رسم بندگى بیاموزد، تا حق حقتعالى گذارد و از طرفى براى خدا به خدمتبه خلق بپردازد تا وظیفه سترگ اجتماعى خویش را به انجام برساند و از اصلىترین وظایف پدر و مادر آموزش کودکان و آماده ساختن آنان براى انجام دادن این دو وظیفه بزرگ است.
الف) آموزش بندگى
اگر چه عبادت وظیفه بالغان و مکلفان است ولى کودکان نیز نباید از این فیض محروم بمانند بلکه باید در سنین خردسال با عبادت و راز و نیاز و شبزندهدارى آشنا شده براى این امور آماده شوند.
پدران و مادرانى که تنها به خورد و خواب و کفش و لباس کودکانشان مىاندیشند و به تغذیه روحى و اشباع بعد معنوى آنان توجه نمىکنند هرگز فرزندانى کامل و صالح تحویل جامعه نخواهند داد و روح سوخته و تشنهکام فرزندانشان از این نگرش یکسویه آنان به خداى شکایتخواهد برد.
ما در نمونههایى از روایات مشاهده مىکنیم که کودکان فاطمه(س) شاهد عبادتها و شبزندهداریهاى مادر بودهاند.
امام حسن مجتبى مىگوید: شب جمعهاى مادرم را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود و هماره در رکوع و سجود بود تا سپیده دمید، در تمام این مدت مىشنیدم که براى مؤمنین و مؤمنات دعا مىکرد و آنان را نام مىبرد و هیچگاه براى خودش دعا نکرد. به او گفتم: مادر جان چرا براى خودت دعا نکردى و همهاش براى دیگران دعا نمودى؟! فرمود: فرزندم اول همسایه سپس خانواده.
ب) آمادهسازى براى جهاد
اسلام اگر چه به لطافتهاى معنوى و روحى و عرفانى توجه بسیار کرده است و از عشق و محبت و صلح و صفا بسیار سخن گفته و به آن دعوت نموده است، اما مسلمان یک بعدى و فاقد غیرت دینى را نمىپسندد. اسلام در کنار نماز، جهاد را مطرح مىکند و مىگوید: آنکه جهاد نکرده و یا خویش را براى آن آماده نساخته است چون بمیرد به گونهاى از نفاق بمیرد.
سلمان مىگوید:
(پس از رحلت رسول خدا(ص) و بیعتسقیفه) چون شب مىشد على(ع) فاطمه را سوار بر مرکبى مىکرد و در حالى که دستحسن و حسین را گرفته بود به در خانه تمامى مبارزان بدر - از مهاجرین و انصار - مىرفت و على(ع) حقانیتخویش را برایشان بیان مىکرد و آنان را به یارى خود مىخواند ولى جز چهل و چهار نفر به او پاسخ مثبتى نمىدادند. على(ع) به همین عده (چهل و چهار نفر) فرمان مىداد که صبحگاهان با سلاح در حالى که سرهاى خود را تراشیده باشند براى بیعت کردن براى شهادت حاضر شوند ولى در پگاه جز چهار نفر حاضر نمىشدند و این جریان سه شب تکرار شد و چون على(ع) این بىوفایى را دید در خانه نشست... و آن گاه که همه راههاى مبارزه را بر روى فاطمه(س) بستند او دستبه مبارزهاى منفى با سلاح اشک و گریه زد. او با گریه خویش و اظهار ناراحتى از وضعیت موجود به بهترین وجه، پرده تزویر را از چهره حکومت غاصبانه درید و نارضایتى خاندان پیامبر را بارها اعلام نمود.
در این مبارزه نیز کودکان فاطمه در کنار اویند. با اینکه معمولا مادران گریه خود را از کودکانشان پنهان مىکنند ولى او حسن و حسین(علیهما السلام) را هماره شاهد و ناظر گریه خویش مىگیرد و آنان را همه جا مىبرد تا درس شهامت، شجاعت، مبارزه بیاموزند و مظلومیت و غربت دین خدا و ولى خدا على(ع) را با تمامى وجود خویش درک کنند و خود را آماده کنند تا در موقع لازم و بصورت مناسب و به شیوه صحیح به یارى او بشتابند.
ابتدا فاطمه، شهر مدینه و کنار گورستان بقیع را میدان مبارزه خویش با بدعتها و تحریفها و غصب خلافت قرار داد و حسنین در اینجا در کنار مادر بودند.
.
البته اثر این تربیتسیاسى را به خوبى در زندگى کودکانش مىبینیم که چگونه بزودى همین راه مادر را ادامه داده به غاصبان خلافت اعتراض مىکنند.
امیر مؤمنان(ع) مىفرماید: روز جمعهاى ابوبکر بر منبر بالا رفت تا خطبه بخواند امام حسین(ع) برخاست و فرمود: این جایگاه پدر من است نه جایگاه پدر تو. ابوبکر گریست و گفت: آرى منبر از آن پدر توست و پدر مرا منبرى نیست.
در خلافت عمر نیز امام حسین(ع) در وسط سخنان عمر بپا خاست و فریاد زد: اى دروغگو از منبر پدرم رسول خدا(ص) فرود آى این منبر پدر تو نیست.
عمر گفت: آرى به جان خودم سوگند این منبر آن پدر توست و پدر مرا منبرى نیست. آیا این سخنان را پدرت على به تو آموخته است؟
امام حسین(ع) فرمود: اگر آنچه را پدرم بفرماید، فرمان برم او هدایتگر و من هدایتشده خواهم بود. بیعتبا پدرم که جبرئیل آن را از جانب خداى فرود آورد بر گردن این مردمان است و آن را انکار نمىکنند مگر آنکه منکر کتاب خدا باشند. این مردم با قلبهاشان بدان یقین دارند و با زبانشان انکار مىورزند واى بر آنان که حق ما اهل بیت را انکار مىکنند چگونه با رسول خدا(ص) روبرو خواهند شد با خشمى مداوم و عذابىشدید....
6. تشویق به دانشآموزى
براى کمال انسان ضرورىترین شرط، دانشآموزى و به دست آوردن اندوختههاى ارزشمند علمى است و براى دریافت دانشها و بینشها مهمترین راه چشم و گوش است. بیشترین آموختههاى انسان از راه گوش و چشم فراچنگ مىآید. بنابراین آموختن به کودک که شنونده خوبى باشد در حقیقت گشودن راههاى دانش به سوى اوست.
و نیز بازخواست کردن دانشهاى آموخته همراه با محبتبىشائبه و اظهار عواطف خالصانه مادرى بهترین راه شکوفا کردن استعداد کودکان است.
فاطمه(س) کودکانش را به محضر رسول خدا(ص) مىفرستاد تا از دریاى دانش متصل به وحى و علم مطلق الهى رسول خدا(ص) استفاده برند و باز از آنان بازمىخواست که آنچه را آموختهاند بازگو کنند به جریان زیر دقتکنید:
امام حسن مجتبى علیه السلام هفتساله بود که در جلسات رسول خدا(ص) شرکت مىجست و آنچه را از وحى بیان مىکرد به خاطر مىسپرد. آنگاه به حضور مادرش مىآمد و آنچه را به خاطرسپرده بود براى مادر بازگو مىنمود. چون امیرالمؤمنین(ع) به خانه مىآمد، مىدید فاطمه(س) از آنچه امروز به پیامبر اکرم وحى شده است و آن را در مسجد بازگفته استبا خبر است. شگفتزده مىپرسید: از کجا این مطالب را مىدانى. با اینکه در جلسات رسول خدا(ص) حضور نداشتى. فاطمه زهرا(س) مىفرمود: فرزندت حسن، برایم نقل مىکند. روزى امیرمؤمنان(ع) در خانه پنهان شد تا جریان بازگو کردن سخنان پیامبر(ص) توسط امام حسن(ع) را ببیند در این هنگام امام حسن به خانه وارد شد و شروع به سخن گفتن کرد ولى دچار لکنت زبان شد مادر شگفتزده شد که هیچ گاه این چنین نبودى. امام حسن پاسخ داد: مادر تعجب نکن زیرا بزرگمردى به سخنانم گوش فرا مىدهد و بدین واسطه است که دچار لکنت زبان شدم. على(ع) از مخفىگاه خود خارج شد و امام حسن(ع) را بوسید.
التماس دعا
الگوى تربیت
تربیت (یعنى به فعلیت درآوردن همه استعدادهاى بالقوه انسان) کار سترگ پیامبران و علت انگیزش و بعثت آنان است و تنها کسانى مىتوانند به حقیقت این هنر را داشته باشند که از چشمهسار زلال نبوت سیراب شده و از مکتب آنان درس گرفته باشند و فاطمه(س) شاخسار درخت نبوت بلکه میوه آن درخت است از این روى در تربیت فرزند بهترین الگو براى هر کسى است که مىخواهد نقش پدرى یا مادرى خویش را به طور کامل اجرا کند و بدرستى این وظیفه سترگ بگذارد.
اکنون به نمونههایى از آموزههاى تربیتى زندگى زهرا(س) اشاره مىکنیم:
1. آغاز تربیت
نکته بسیار مهمى که بسیارى از پدران و مادران بدان توجه ندارند این است که تربیت کودک و نقشپذیرى او از نخستین لحظات زندگى او آغاز مىگردد و کودک از لحظات آغازین تولد، آماده پذیرش نقشها و درسهایى است که از طرف پدر، مادر، نزدیکان و ... به او ارائه مىشود.
بسیارى از پدر و مادرها منتظر مىمانند تا سالیان اولیه زندگى بهر شکلى بگذرد تا در سالیان بعد به تربیت کودکان خود بپردازند اما از دستورات اسلامى و نیز از سیره تربیتى فاطمه زهرا(س) مىآموزیم که پس از تولد و در اولین فرصتها باید زمزمه توحید در گوش کودکان طنینانداز شود.
روح هشیار کودک در همان اوان نیز توان درک معارف والا را دارد و این کلمات تاثیر ویژه خویش را بر روح لطیف کودک مىگذارند. به این نمونه بنگرید:
چون هنگام ولادت کودک فاطمه(س) فرا رسید، رسول خدا(ص) به اسماء بنتعمیس و امسلمه فرمود: نزد فاطمه بشتابید و چون کودکش به دنیا آمد در گوش راستش اذان گویید و در گوش چپ او اقامه بگویید زیرا با هر کودکى که این گونه رفتار شود از شیطان ایمن مىماند.
یکى دیگر از این آموزشهاى روزهاى آغازین زندگى لالایىهاى فاطمه(س) است. لالائى که معمولا همراه با در آغوش کشیدن کودک گفته مىشود بهترین داروى آرامشبخش براى روان لطیف کودک است.
بدون شک پرآرامشترین لحظات زندگى انسان و آسایشمندترین دقایق زندگى همان لحظهها و دقیقههایى است که کودک همراه با آهنگ قلب مادر و با آواى مهرآمیز او آرامآرام به خواب مىرود اگر در این لحظات درسهاى ایمان و معرفت، جهاد و مبارزه و انسانیت و اخلاق به کودک داده شود بدون شک چونان نقشى بر سنگ در ضمیر ناخودآگاه او جاى گرفته و سرلوحه زندگى فرداى او خواهد بود.
اینک به لالایى فاطمه(س) براى کودکش توجه کنید:
فاطمه(س) به هنگام حرکت دادن کودکش مىگفت:
حسن جانم، چونان پدرت على باشو بند از پاى حق برگیرخدایى را که بخشنده نعمتها استبندگى کنو با خطاکاران دوستى منما
2. نامگذارى
انسان در آغاز زندگى تابلویى را بر دوش مىگیرد که تا آخرین لحظات زندگى با آن تابلو و علامتشناخته مىشود و آن نام کودک است. اگر هر کشورى براى معرفى خویش پرچمى ویژه دارد. نام کودک پرچمى است که بر فراز قله شخصیت کودک و در کشور زندگى او برافراشته مىشود از این روى اسلام بر انتخاب نام زیبا تاکید بسیار کرده است و توجه به معانى و اثرات جانبى اسمها را یادآور شده است.
جابر بنعبدالله انصارى مىگوید: چون امام حسنمجتبى متولد شد فاطمه(س) به على(ع) گفت: یا على برایش نامى انتخاب کن. على(ع) فرمود: هرگز به رسول خدا(ص) در نامگذارى فرزندم سبقت نخواهم جست، رسول خدا(ص) وارد خانه و کودک را و بوسید و سپس دهان خود را بر دهان او گذارد سپس در گوش راستش اذان گفت و درگوش چپش اقامه ، روى به على کرده فرمود: چه نامى برایش برگزیدهاى؟ على(ع) فرمود :
هرگز بر شما پیشى نمىگیرم! رسول خدا(ص) فرمود: من نیز بر خداى خویش پیشى نمىگیرم! پس خدا به جبرئیل فرمود: فرود آى و محمد را از جانب ما سلام و تهنیت گوى، و به او بگوى که خدایت مىفرماید نام فرزند تو همسان نام فرزند هارون (جانشین و برادر حضرت موسى(ع) باید باشد، پیامبر پرسید: نام پسر هارون چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: شبر. پیامبر فرمود:
به عربى چه نامیده مىشود و جبرئیل پاسخ داد: حسن. پیامبر نام کودک را حسن گذاشت.
در جریان نامگذارى حضرت زینب سلام الله علیها هم جریان اینگونه بود.
3. توجه به حفظ سلامت کودک
یکى از مهمترین دغدغههاى ذهنى و دلهرههاى همیشگى پدر و مادر حفظ و سلامت کودک است. آنان براى حفاظت و سلامت کودک از هیچ کوششى دریغ نمىکنند تا آنجا که گاه سلامتخویش را نیز در این راه به خطر مىاندازند.
براى تامین سلامت و حفظ کودک از بیمارىها، خطرات و مشکلات راههاى مختلفى وجود دارد. پدر و مادر آگاه سعى مىکنند در کنار توجه به مسائل مهمى همچون رعایتبهداشت، تغذیه سالم و کامل، بررسى رشد طبیعى کودک و مواظبت دقیق در مقابل خطرات و حوادث تنها به همین مسائل اکتفا نکنند بلکه براى حفظ و سلامت و سعادت کودک از راههاى دیگرى هم که اسلام پیشنهاد کرده است، بهره جویند. برخى از این راهها صدقه دادن براى کودک و عقیقه کردن براى اوست. این نکته در زندگى زهرا(س) مورد توجه کامل قرار گرفته است.
امام صادق(ع) فرمود:
فاطمه زهرا(س) هر دو پسرش را عقیقه کرد و در روز هفتم تولدشان موى سر آنان را تراشید و به اندازه وزن آن پولهاى نقره صدقه داد.
و در روایتى دیگر اضافه فرمود: فاطمه زهرا(س) حسن و حسین را عقیقه نمود و به خانم قابلهاى که در تولد آنان کمک کرده بود یک ران گوسفند و یک سکه طلا هدیه داد ...
ادامه دارد.
سلام علیکم
بخاطر تقارن شروع کار وبلاگم با ایام فاطمیه اولین مطلبم را شیوه تربیت فاطمه زهرا سلام الله
علیها قرار میدهم ، باشد که دست نوازشگر و مهربان ایشان یاریگر تمامی ایتام آل محمد و خاصا
این حقیر بوده باشد.