مشاوره دینی و تربیتی

مشاوره مذهبی و خانواده و تربیتی

مشاوره دینی و تربیتی

مشاوره مذهبی و خانواده و تربیتی

اسلام چه امتیازاتی دارد ؟

1ـ جامعیت اسلام

از دیگر ویژگی های اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است . اسلام برنامه تکاملی بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است .
معمولاً نوابغ و دانشمندان و جامعه شناسان و مصلحان و روشنفکران و علما وقتی طرحی می‌دهند، یک زاویه زندگی را در نظر می‌گیرند.
گاه طرح ارائه شده ، مشکل اقتصاد را حل می ‌کند ،گاه مشکل ازدواج را حل می‌کند و...
اما دینی که توسط پیغمبر اسلام بیان شده است ، جامعیت دارد. به عبارتی می توان بیان کرد که مسأله‌ای نیست، مگر اینکه دین اسلام درباره‌ی آن آیه ویا روایتی را از معصومین بیان کرده است .شاید به طور جزئی بیان نکرده باشد که لب چهار راه، چراغ قرمز بایست، چراغ سبز برو ، چرا که در زمان معصومین چراغ سبز و قرمزی نبوده است اما امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده اند: «وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»(نهج‏البلاغه، نامه 47

2- اجتهاد پذیری

اسلام، دینی است که هیچ وقت به بن بست نمی‌رسد. مشکل لاینحل در آن وجود ندارد .
این هم از برکت وجود ولایت فقیهی است که ادامه ولایت رسول الله می باشد .
فقیه و مجتهد می‌توانند در بن بست‌ها خودشان چاقو به دست گیرند و عمل جراحی انجام دهند ، حکمی را تعطیل کند.
اجتهاد پذیری یعنی اختیار کوتاه و بلند کردن ، فصلی و یا موسمی کردن بعضی ازبرنامه‌های اسلام.
با اجتهاد پذیری و وجود فقیه و مرجع تقلید ، اسلام هیچ گاه به بن بست نمی‌رسد.

3- اصل ، سهولت است

آیاتی در قرآن کریم وجو دارد که بیان می کند خداوند خواهان عسر و سختی نیست ، به عبارتی دین اسلام ، دین آسان و راحتی می باشد .
این سخن در احکامی که در اسلام وجود دارد ، به راحتی قابل تشخیص است ؛ آنجا که بیان می کند اگر آبی برای وضو نبود تیمم کنید ، اگر در حال اضطرار قرار گرفتید خوردن حرام ها برای شما حلال می باشد و ...

4- زندگی گرایی

یکی از امتیازات اسلام این است که دین اسلام ، آیین زندگی است و تنها بر روی اعمال عبادی ، مسجد و اعتکاف و سیر و سلوک تمرکز نمی کند .
اسلام دینی است که از معنویتش، مادیت تراوش کرده و از مادیتش معنویت.
اگردستور وتأکید بر نخواندن نماز شب دارد ، در کنار آن می فرماید : با خواند نماز شب بهترین های مادی و معنوی را از آن خود می کنید .


5- تقدم حق جامعه بر فرد

اسلام همیشه حق جامعه را بر فرد ، مقدم می ‌دارد ، و بیان می کند که مالکیت شخصی تا جایی محترم وقابل پسند است که به جامعه ضرر نرساند .
اصلی دراسلام وجود دارد به نام " لاضرر " که حدیثش این است: «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فِی الْإِسْلَامِ»(معانی‏الأخبار، ص‏281) این یک قانون کلی است.
به عبارتی در این روایت بیان می کند که درجامعه نباید ضرر وزیانی برای کسی به وجود آید

ازامتیازات دیگردین اسلام این است که کتابی که برای سعادت بشریت معرفی کرده است ، از هرگونه انحرافی مصون می باشد .
به عبارتی ،قرآن مجید، از چند جهت بر کتاب های دیگر ادیان امتیاز دارد :
* کلام الهی
قرآن مجید کتابی است که تماماً از سوی خداوند، بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهی است.

به دیگر سخن، اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار می دهد و انسان را با سخن او آشنا می سازد؛ در حالی که دیگر ادیان، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند.


6- اصل مصونیت کتاب آسمانی


ازامتیازات دیگردین اسلام این است که کتابی که برای سعادت بشریت معرفی کرده است ، از هرگونه انحرافی مصون می باشد .
به عبارتی ،قرآن مجید، از چند جهت بر کتاب های دیگر ادیان امتیاز دارد :
* کلام الهی
قرآن مجید کتابی است که تماماً از سوی خداوند، بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهی است.
به دیگر سخن، اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار می دهد و انسان را با سخن او آشنا می سازد؛ در حالی که دیگر ادیان، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند.

7- تقارن و همراهی دنیا وآخرت در دین اسلام


ازامتیازات دیگر اسلام این است که دنیا و آخرت را بایکدیگر تقارن و همراه قرار داده ، به عبارتی سعادت هریک را منوط بر دیگری می داند .
کلمه دنیا 55و آخرت هرکدام به طور مساوی (55مرتبه) درقرآن بیان شده ، واین بیان کننده ی اصل جداناپذیری دنیا وآخرت از یکدیگر می باشد .

نسیمی از آموزه های حضرت فاطمه زهرا(س)

آموزه های تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه(س)

آموزه اول) حجاب کامل
امام موسی بن جعفر(ع) از پدرانش نقل فرموده است که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: روزی فرد نابینایی اجازه خواست که به منزل فاطمه(س) وارد شود، آن حضرت خود را (با چیزی مانند پرده) از او پوشیده داشت. رسول خدا(ص) به او فرمود: چرا خود را پوشیده داشتی در حالی که نابیناست و ترا نمی بیند؟
حضرت فرمود: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم و نیز رایحه و عطر را می بوید و شامه اش سالم است. رسول خدا(ص) فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی. (بانوی بانوان ص ۲۶ به نقل از بحار ج ۴۳ ص ۹۱)

آموزه دوم) اوصاف شیعه
مردی از همسرش خواست نزد فاطمه (س) برود و ازقول او بپرسد که آیا من از شیعیان شما هستم؟ او به حضور حضرت (س) آمد و سؤال شوهرش را رساند
زهرا(س) فرمود: به شوهرت بگو: اگر آنچه را به شما امر می کنیم انجام دهی و آنچه را که از آن نهی می کنیم، انجام ندهی از شیعیان ما هستی وگرنه از شیعیان ما نیستی.
وی نزد شوهرش آمد و سخن فاطمه (س) را به او رساند. او از این پاسخ ناراحت شد با آه و ناله گفت: وای برمن، کیست که به گناه آلوده نباشد، بنابراین اگر از گناه پاک نشوم، شیعه نیستم، در آن صورت همیشه در دوزخ خواهم بود.
وای برمن چه خاکی برسرم کنم؟ همسرش وقتی او را چنین آشفته دید به حضور حضرت زهرا (س) برگشت و داستان را به عرض رساند، فاطمه (س) فرمود به شوهرت بگو: چنین نیست که تو تصور می کنی.

شیعیان ما از افراد نیک اهل بهشت هستند، ولی اگر گناه کار باشند، براثر گرفتاریها و صدماتی که در صحرای محشر، در روز قیامت، یا در طبقه اعلای دوزخ می بینند، گناهانشان ریخته می شود و سپس ما آنها را نجات می دهیم و به بهشت می بریم. (داستانهای روایی ص ۴۹۹) همان طور که ملاحظه می شود از دیدگاه رهبران الهی ملاک شیعه عمل به دستورات آنها است و نه داشتن اسم و رسم و ادعا. لذا از خدا توفیق عمل و نیت صالح برای همه بخواهیم.

آموزه سوم) کیفیت رابطه با مردم و خانواده
معیار و میزان سنجش ارزشمندی انسان از دیدگاه فاطمه (س) روابط شایسته با مردم وخانواده است. حضرت دراین باره می فرمایند: بهترین شما کسی است که دربرخورد با مردم نرم خو و مهربان تر است و ارزشمندترین مردان شما آن کسانی اند که با همسران خود مهربان و بخشنده هستند. (فرهنگ سخنان فاطمه (س) ص ۱۳۹)

آموزه چهارم) رعایت محرم و نامحرم

رسول خدا(ص) درب خانه فاطمه(س) را کوبید و فرمود: سلام بر شما، آیا وارد خانه شوم؟ پاسخ شنید، سلام بر تو ای فرستاده خدا، داخل شوید. پیامبر(ص) فرمود: آیا داخل شوم با کسی که همراه من است؟ فاطمه(س) فرمود: ای رسول خدا، اگر نامحرمی با شماست وارد نشوید که چادر بر سر ندارم. کمی بعد، چادر به سر گذاشت و فرمود: داخل شوید. رسول خدا دوباره سلام کرد و فرمود: با کسی که همراه من است؟ پاسخ شنید: سلام بر تو ای فرستاده خدا، داخل شوید با کسی که همراه شماست. (همان ص۸۳و ۸۴)


ادامه مطلب ...

اصول پنج گانه گانه تربیت دینى


اصل اول - توجه به طبیعت کودک و رشد بدنى و فکرى او و در نظر گرفتن قوانین روان‏شناسى یعنى آن‏چه به او آموخته مى‏شود، باید متناسب با سن او و در خور فهم و استعداد او باشد و باید به گونه‏اى تعلیم گردد که هرگز از آن تعلم، خسته و منزجر نشود.

 


اصل دوم - در بادى امر و در همان دبستان، کودک را

. باید به مبدأ و معاد توجه کرد و ایمان به خدا و روز جزا، در وى پدید آورد.


اصل سوم - استفاده از وسایل سمعى و

 بصرى، ارائه‏ى اشیاء مذهبى، طرح تصویرها و کشیدن نقشه‏ها و نقاشى‏ها و دیدار اماکن متبرکه و شرکت در محفل مذهبى و حضور در عبادات دسته‏جمعى، تا این که درس، براى شاگرد، با روح و بامعنا شود. در دبستان، تعلیم مذهب از طریق نقاشى و داستان‏سرایى، مؤثر و دلپذیرتر از سایر طرق آموزش است و باید بیشتر بدان اهمیت داد؛ زیرا کودک، میل فراوان به شنیدن قصه دارد و مطلب را در لباس واقعه، آسان‏تر، درک مى‏نماید و بدان جذب مى‏شود و دیر هم فراموش می کند.  

اصل چهارم - عواطف و احساسات مذهبى طفل را باید تحریک کنند و قلب او را به تپش اندازند و اشک اشتیاق به چشمان او آورند و از این راه، او را متوجه حق و مایل به جمال و طالب کمال سازند و این امر را با تلاوت قرآن به لحن خوش - گفتن اذان با صداى خوب - خواندن اشعار مذهبى (در توحید و مدح اولیاى حق و مسایل عاطفى و فداکارى‏هاى مردان حق) - مناجات به آواى دلپذیر - در صورت امکان برپاداشتن شبیه‏خوانى و تعزیه و نمایش (با رعایت قواعد ادب و نزاکت و تناسب
 
اصل پنجم - کودک را راغب سازیم که آداب مهم مذهبى و فرایض عبادتى را انجام دهد؛ یعنى نماز و روزه و دعا و راز و نیاز با خدا و سپاس‏گزارى از نعمت‏ها را عملى سازد. او را واداریم که با حضور قلب، مشکلات خود را به خدا عرضه دارد و از او یارى بطلبد و براى توفیق خود در امور و انجام کارهاى نیک هدایت بجوید .


التماس دعا

 

 

آشنایی با محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام


محیط تربیتی، خانه علی علیه‌السلام

اولین محیط تربیتی هر انسان خانه اوست. ‏خانواده زینب؛ پدر و مادر او نمونه‏های کامل انسانیت هستند؛ علی(علیه‌السلام) تا زمانی که زنده بود ذره‏ای غیر از حلال نخورد و برای غذای خود به نان جو خشکی همراه با شیر اکتفا می‏کرد. آخرت را بر آسایش و راحتی زندگانی دنیا ترجیح می‏داد و اگر در مقابل دو کار الهی قرار می‏گرفت کار سخت‏تر را انتخاب می‏کرد. خود آب از چاه می‏کشید و هیزم برای آتش می‏آورد. حضرت علی (علیه‌السلام) همیشه خوشرو و متبسم، متواضع و فروتن بود. بسیار ساده مانند بردگان می‏نشست و غذا می‏خورد. در عبادت بی‏نظیر بود. در هر شبانهروز ای بسا هزار رکعت نماز می‏خواند. کانون خانواده‏اش سراسر ایثار، محبت و تعاون بود.
همسرش «عبدالله بن ‏جعفر» از نیکان زمان و ثروتمندان آن عصر بود و در جود و بخشش مشهور به «ابوالمساکین‏» است. با این حال زینب سلام الله علیها برای خود هیچ اندوختهای نداشت و با دست‏ خالی به کربلا به اسارت رفت و بازگشت. امام سجاد(علیه‌السلام) فرمود: «زینب سلام الله علیها در زندگانی خود برای آینده‏اش هیچ چیز ذخیره نکرد
مادر زینب یعنی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز الگوی فضایل و در تربیت فرزندانش بسیار کوشا بود. تمام کارهای خانه را خود انجام می‏داد. گندم آرد می‏کرد و آرد را خمیر می‏نمود و نان می‏پخت و لباس ‏وصله می‏زد. شبهای جمعه تا صبح در حالت رکوع و سجده به سر می‏برد و جز برای دیگران برای خود هیچ دعا نمی‏کرد. در اثر کار زیاد بدنش رنجور شد، تا آنجا که علی(علیه‌السلام) فرمود: در پی آب کشیدن از چاه اثر آن بر سینه زهرا باقی ماند و در اثر آرد کردن با آسیاب، دست‏هایش پینه بست و در اثر نظافت و پخت و پز لباسش پیوسته گردآلود بود. در سخن گفتن از راستگوترین افراد بود.
این خانواده بهترین الگو برای احترام متقابل نسبت ‏به یکدیگر است، احترام به همسر یکی از اصول زندگی خانه آنهاست، علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «به خدا قسم من هیچ زمان فاطمه را خشمناک نکردم و او را بر کاری اجبار ننمودم تا این که از دنیا رحلت کرد و همچنین هیچ‏گاه فاطمه مرا خشمناک نکرد و از من نافرمانی ننمود و هر وقت‏به او نگاه می‏کردم غم‏ها از وجودم رخت‏ برمی‏بست
انفاق این خانواده سرمشق زندگی همگان است، زیرا پناهگاه یتیمان، فقیران و بردگان بوده و از کوچک تا بزرگ ایشان حتی غذای خود را برای خدا از خویش دریغ می‏داشتند و به نیازمند می‏دادند. (آیات ‏7 تا 11 سوره «هل اتی‏» بیان کننده روحیه جود و بخشش این خانواده است.)
حضرت زینب علیهاالسلام در خطبه‏های خود نشان داده که به معارف قرآن کاملا آشنا بوده است. اگر کسی به آیات قرآن معرفتی جامع نداشته باشد چگونه می‏تواند هر آیه‏ای را برای استدلال مخصوص به گونه‏ای که دشمن را محکوم کند، به کار برد.
فرزندان این خانواده که از جمله آنها «زینب‏» است، از مکارم اخلاق این پدر و مادر بهره‏ها گرفته‏اند؛ در دانش، زهد، صبر، عفت، حضور در صحنه‏های سیاسی.
از روایات و اخبار استفاده می‏شود که بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود.
زینب در چنین خانواده و محیطی بزرگ شد. او نزد بهترین آموزگاران بشریت تربیت ‏یافت.

دانشی از سوی خدا

از روایات و اخبار استفاده می‏شود که بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود. امام سجاد(علیه‌السلام) در خطابی به عمه‏اش زینب فرموده است: «انتَ ‏بِحمداللهِ عالمةٌ غیرَ مُعلمه و فهمه غیرَ مُفهمه‏»؛ تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده هستی و دارای درک و فهمی هستی که ذاتی تو است.
او «مفسر قرآن‏» بوده است و در ایامی که علی (علیه‌السلام) در کوفه حضور داشت این بانوی بزرگ مجلسی در منزل خود داشته و برای زنان تفسیر قرآن بیان می‏فرموده است. در یکی از روزها بیان تفسیر «کهیعص‏» را می‏فرمود. در آن میان امیرمؤمنان (علیه‌السلام) وارد شد و فرمود: ای نور دیده! شنیدم که تفسیر کهیعص را برای زنان بیان می‏نمودی. عرض کرد: بلی فدایت ‏شوم! فرمود: ای نور دیده! این رمزی است در مصیبتی که پس از این بر شما عترت پیغمبر، وارد می‏شود پس برخی از آن مصایب را برایش برشمرد تا جایی که گریه آن مظلومه بلند شد.

در محضر خدا

چنانکه نوشته‏اند آن بانوی پاک در همه عمر هیچگاه نمازهای نافله را ترک نکرده است. امام سجاد علیه‌السلام فرمود: «عمه‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام نمازهای واجب و مستحب را به جا می‏آورد و در بعضی جاها به علت گرسنگی و تشنگی زیاد نمازش را نشسته می‏خواند
از آنجا که امام حسین(علیه‌السلام)، از عبادت‏های خواهرش زینب کاملا مطلع بود می‏دانست که او نزد پروردگار خود مقام استجابت دعا دارد در آخرین وداع به وی می‏فرماید: «یا اختاهُ لا تَنسینی فِی نافلةِ اللیل‏»؛ ای خواهرم! مرا در نمازهای شبت فراموش نکن.
مراتب عرفانی حضرت زینب علیهاالسلام با مقام امامت چندان فاصله‏ای ندارد. او مانند مادرش زهرا چنان در عبادت کوشا بود که پاهای مبارکش متورم شد.

در آیینه زهد

زاهد آن فقیری نیست که به دلیل ناتوانی خویش دنیا را نخواهد بلکه کسی است که با وجود ثروت و امکانات، به زر و زیور دنیا دلبسته نباشد. زینب پاک در دامن مادری تربیت‏ شد که پوست گوسفند، فرش خانه‏اش بود و پدر بزرگوارش بارها کفش خود را پینه می‏زد و در زمان خلافت هرگز دو خورشت‏ یکجا مصرف نکرد.
زنی که نمی‏خواهد در حماقت و جهل زندگی کند و تسلیم دنیاپرستان شود، چگونه زیستن را از کجا و چه کسی بیاموزد؟ در این دنیای پرتلاطم مادی و زرق و برق‏های پرجاذبه و فریبنده که ممکن است هر دین‏داری را به سوی خود بکشاند آیا راهی برای خود ساختن و صحیح زیستن وجود دارد؟
همسرش «عبدالله بن ‏جعفر» از نیکان زمان و ثروتمندان آن عصر بود و در جود و بخشش مشهور به «ابوالمساکین‏» است. با این حال زینب سلام الله علیها برای خود هیچ اندوختهای نداشت و با دست‏ خالی به کربلا به اسارت رفت و بازگشت. امام سجاد(علیه‌السلام) فرمود: «زینب سلام الله علیها در زندگانی خود برای آینده‏اش هیچ چیز ذخیره نکرد
او هجرت و شرکت در حماسه کربلا و اسارت را بر ماندن در مدینه و زندگی در کنار شوهر و داشتن کنیزان و غلامان ترجیح داد و فریفته خوشی چند روزه دنیا نشد و نام خود را در کنار امام حسین(علیه‌السلام) ثبت کرد، آگاهی داشتن آن بانو از حوادث کربلا، شهادت برادرش و اسارت خود، بر عظمت این زهد می‏افزاید.

 

هفت تکنیک موفقیت در زندگی

بیشتر افراد دوست دارند که در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند، آن ها برای خود اهدافی معین و بعد برای رسیدن به آن ها به شدت تلاش می کنند، اما سؤال این جاست که اصلاً موفقیت چیست؟ در واقع باید گفت که موفقیت برای افراد مختلف مفاهیم متفاوتی دارد. به عنوان مثال موفقیت برای صاحب یک پمپ بنزین این است که روزانه بتواند به اتومبیل های بیشتری بنزین ارایه کند یا کسی که به موسیقی علاقه دارد موفقیت را درانتشار اولین آلبوم اختصاصی اش می بیند، هم چنین باید در نظر داشت که موفقیت همیشه با پول پیوند نمی خورد و کسب یک نمره ی خوب درسی مشکل یا درست کردن یک کیک شکلاتی خوشمزه نیز می تواند نمودی از موفقیت باشد. موفقیت در اشکال و اندازه های مختلفی ظهور می کند، اما همیشه یک نکته در آن صدق می کند؛ تلاش و پشتکار برای رسیدن به هدف. ممکن است شما هدفی را در ذهن خود دنبال کنید و برای رسیدن به آن هدف نیز راه های بیشماری را در ذهن دارید، اما آن چه مهم است انتخاب مناسب ترین گزینه برای رسیدن به پیروزی است. در این مقاله شما با هفت نمونه از تکنیک های رسیدن به موفقیت آشنا می شوید که کاربردی بودن آنها از نظرعلمی به اثبات رسیده و می توانید با خیال راحت از این روش ها برای رسیدن به اهداف تان سود ببرید.


1-استعدادهای بالقوه خود را شناسایی کنید

به منظور رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای، شما نیاز دارید که توانایی رسیدن به آن هدف را درخود کشف کنید. به عنوان مثال اگر می خواهید که در رشته ی آواز موفق باشید باید صدای خوبی هم داشته باشید، بنابراین اگر احساس می کنید که صدای چندان مناسبی برای این کار ندارید شاید نتوانید آن طورکه باید در این زمینه موفقیت کسب کنید،


2-به گذشته نگاه نکنید

همه افراد در زندگی خود اشتباه و شکست های متفاوتی را تجربه می کنند. نکته مهم این است که فراموش نکنید که هر شکست شما را یک گام به موفقیت نزدیک تر می کند. شما باید یاد بگیرید که از شکست های گذشته خود به نحو احسن استفاده کنید و از آن ها درس بگیرید. بنابراین هیچ گاه در زندگی با خاطرات گذشته زندگی نکنید چون گذشته ها گذشته است و آینده است که انتظار شما را می کشد. خیلی راحت به سمت جلو حرکت کنید و تصمیم های عاقلانه ای اتخاذ کنید و فقط از گذشته درس عبرت بگیرید.


3-خیال پردازی کنید

به منظور رسیدن به موفقیت شما نیازمند رؤیا پردازی و الهام گرفتن هستید. در مورد این مطلب که از زندگی چه می خواهید با خودتان صادق باشید و ببینید که حقیقتاً دوست دارید در زندگی چه چیزی به دست آورید. به ذهن تان اجازه دهید هر چه قدر که دوست دارد بزرگ اندیشی و خیال پردازی کند.


4-نقشه کاری طرح کنید

اگر به دنبال رسیدن به موفقیت شغلی هستید، پیش از انجام هر کاری باید برای خود یک نقشه ی جامع و کامل طراحی کنید و مطمئن باشید این طرح نقشه ی راه شما برای رسیدن به موفقیت است. طرح شما باید شامل پیش بینی روند بازار، در نظر گرفتن مباحث اقتصادی، تحلیل قدرت رقبا، استراتژی های خروج، بازاریابی و گزینه هایی برای پیشرفت باشد، حتی زمانی که به دنبال شریک و سرمایه گذار نیز می روید باز هم باید طراحی برای ارایه دادن به او در دست داشته باشید. این موضوع از هر چیزی مهم تراست، اگر موفقیت شما جنبه ی کاملاً فردی دارد می توانید کارهای تان را به صورت پروژه های کوتاه مدت دنبال کنید تا بتوانید به مطلوب ترین نتیجه دست بیابید.


5- تسلیم نشوید

برای رسیدن به موفقیت باید ثابت قدم بود. حتی توماس ادیسون همچنین فرضیه ای را رعایت می کرد. زمانی که اولین لامپ تابان مسی را تهیه کرد ببیش از ده هزار مرتبه آن را امتحان کرد تا توانست یک لامپ را روشن کند. هر چه قدر مسایل بیشتر برای تان چالش برانگیز شوند باید تلاش تان را نیز همان مقدار افزایش دهید.


6- نگرشی توقف ناپذیر داشته باشید

باید آن قدر اهداف تان را در ذهن به تصویر بکشید که نسبت به آن ها یک میل درونی شدید پیدا کنید تا به صورت یک وسواس درذهن شما تبدیل شوند. به طوری که تا به آن ها دست پیدا نکنید، آرام ننشینید. تحت این شرایط به طور صد در صد به موفقیت دست پیدا خواهید کرد و با در نظر گرفتن این موضوع که دانش و ایمان کافی برای رسیدن به آرزوهای خود را دارید. شکی نیست که می توانید به تمام خواسته های خود جامه ی عمل بپوشانید.


7-برای خود هدف تعیین کنید

باید جزئیات دقیق تمامی اهدافی که قصد رسیدن به آن ها را دارید برای خود تشریح کنید و ببینید از چه راه هایی می توانید به آن ها دست پیدا کنید. باید برای خودتان روشن کنید که دوست دارید در آینده زندگی شما به چه شکل باشد. درست مانند طراحی برنامه ی منسجم شغلی، اما این بار برای زندگی شخصی خود برنامه ریزی کنید. متاسفانه نود درصد از افراد برای زندگی خود هیچ گونه برنامه ریزی خاصی ندارند، به همین دلیل است که بیشترین ثروت جهان تنها در اختیارده درصداز افراد است! آیا فکرنمی کنید که این افراد همان هایی هستند که در زندگی برای خود هدف تعیین می کنند؟ شما باید اهداف خود را با قاطعیت تعیین کنید.

جملات تأکیدی، بهترین راه برای جایگزین کردن افکارمثبت به جای نگرش های منفی هستند. شما با اتکا به نگرش مثبت می توانید قدرت های درونی خود را افزایش دهید و شخصیت درونی خود را بهبود بخشید. هیچ لذتی بالاتراز رسیدن به موفقیت در زندگی نیست. باید قبول کنید که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کنید و زحمت بکشید. اما در عوض زمانی که به موفقیت دست پیدا کنید. خستگی تمام تلاش هایی که انجام داده اید از بین خواهد رفت چون نتیجه برای تان لذت بخش است. پس از همین حالا دست به کار شوید و موفقیت را به زندگی خود دعوت کنید.


نکات لازم الذکر :

-خیال پردازی و رویا گرایی ریشه دینی ندارد و برای همه امور توصیه نمی شود و محدود بموارد خاصی می باشد و ذهن فقط پیشنهاد دهنده آنست و بایستی قبل از اجرا توسط معیارهای عقلانی و دینی سنجیده شود.
-در تعیین اهداف بایستی دقت شود تا اهداف کوتاه مدت و جزئی با اهداف دراز مدت و کلان مخصوصا اهداف الهی و انسانی متناقض نباشد.

التماس دعا

فاطمه زهرا (س) بر کرسى تربیت (۲)

4. تساوى در محبت
از مهمترین نکاتى که در زندگانى کودکان نقشى بس بااهمیت دارد و گاه رعایت نکردن آن صحنه‏هاى بسیار دردناک و ناراحت‏کننده‏اى مى‏آفریند، تبعیض در محبت‏به کودکان است.
برخى پدران و مادران به تصورى ناصحیح، گمان مى‏کنند اختیار اظهار احساسات خود و اختیار فرزندان و اموال خویش را دارند و از این روى مى‏توانند به هر کس خواستند ببخشند. و از هر که خواستند دریغ کنند. و به هر کس خواستند و به هر مقدارى که دلشان خواست اظهار محبت و ابراز احساسات کنند و از این روى به برخى کودکان خود توجه ویژه‏اى مى‏کنند، اظهار محبت‏بیشتر، توجه زیادتر، کمک‏هاى مالى و هدیه‏هاى فراوان‏تر به برخى کودکان نمونه‏هاى بارز این تبعیض در محبت است.
آنان با این کار تخم دشمنى و کینه و حسادت را در دل پاک کودکان مى‏کارند و چه میوه‏هاى تلخ و ناگوار و چه حاصلى شوم به دست مى‏آورند.
برخى دیگر از پدر و مادران گمان مى‏کنند کودکان توان فهم مسائل ارتباطى و عاطفى را ندارند و نمى‏توانند محبتهاى آنان به دیگر کودکان را بفهمند و یا اینکه دل شکسته آنان را مى‏توان با هدیه‏اى کوچک به دست آورد از این روى به یکى از فرزندان توجه بى‏حساب و به دیگرى بى‏اعتنایى بى‏اندازه مى‏کنند و گاه مى‏خواهند با هدیه‏اى جبران این بى‏توجهى‏ها و عدم رعایت تساوى در اظهار محبت و ابراز احساسات را بنمایند.
.
در این رابطه روایات بسیارى رسیده است ما تنها به دو روایت اشاره کرده سپس به این نکته مهم در زندگى زهرا(س) توجه مى‏کنیم.
امام صادق(ع) فرمود:
پیامبر اکرم(ص) مردى را دید که دو پسر داشت‏یکى را بوسید و دیگرى را نبوسید. رسول اکرم‏ به او اعتراض کرده فرمود: چرا بین آن دو به تساوى رفتار نکردى؟
امام باقر(ع) فرمود:
به خدا سوگند برخى فرزندانم را بر روى زانویم مى‏نشانم و بسیار به او محبت نموده از او تشکر مى‏کنم با اینکه حق با فرزند دیگرم هست ولى براى حفاظت همان فرزند (که حق با اوست) و نیز حفاظت‏سایر فرزندانم این کار را انجام مى‏دهم تا برادران آنگونه که با یوسف رفتار کردند با وى رفتار نکنند. 
5. آموزشهاى سیاسى و عبادى
انسان باید از سویى رسم بندگى بیاموزد، تا حق حق‏تعالى گذارد و از طرفى براى خدا به خدمت‏به خلق بپردازد تا وظیفه سترگ اجتماعى خویش را به انجام برساند و از اصلى‏ترین وظایف پدر و مادر آموزش کودکان و آماده ساختن آنان براى انجام دادن این دو وظیفه بزرگ است.
الف) آموزش بندگى
اگر چه عبادت وظیفه بالغان و مکلفان است ولى کودکان نیز نباید از این فیض محروم بمانند بلکه باید در سنین خردسال با عبادت و راز و نیاز و شب‏زنده‏دارى آشنا شده براى این امور آماده شوند.
پدران و مادرانى که تنها به خورد و خواب و کفش و لباس کودکانشان مى‏اندیشند و به تغذیه روحى و اشباع بعد معنوى آنان توجه نمى‏کنند هرگز فرزندانى کامل و صالح تحویل جامعه نخواهند داد و روح سوخته و تشنه‏کام فرزندانشان از این نگرش یک‏سویه آنان به خداى شکایت‏خواهد برد.
ما در نمونه‏هایى از روایات مشاهده مى‏کنیم که کودکان فاطمه(س) شاهد عبادتها و شب‏زنده‏داریهاى مادر بوده‏اند.
امام حسن مجتبى‏ مى‏گوید: شب جمعه‏اى مادرم را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود و هماره در رکوع و سجود بود تا سپیده دمید، در تمام این مدت مى‏شنیدم که براى مؤمنین و مؤمنات دعا مى‏کرد و آنان را نام مى‏برد و هیچگاه براى خودش دعا نکرد. به او گفتم: مادر جان چرا براى خودت دعا نکردى و همه‏اش براى دیگران دعا نمودى؟! فرمود: فرزندم اول همسایه سپس خانواده.
 
ب) آماده‏سازى براى جهاد
اسلام اگر چه به لطافتهاى معنوى و روحى و عرفانى توجه بسیار کرده است و از عشق و محبت و صلح و صفا بسیار سخن گفته و به آن دعوت نموده است، اما مسلمان یک بعدى و فاقد غیرت دینى را نمى‏پسندد. اسلام در کنار نماز، جهاد را مطرح مى‏کند و مى‏گوید: آنکه جهاد نکرده و یا خویش را براى آن آماده نساخته است چون بمیرد به گونه‏اى از نفاق بمیرد.

سلمان مى‏گوید:
(پس از رحلت رسول خدا(ص) و بیعت‏سقیفه) چون شب مى‏شد على(ع) فاطمه را سوار بر مرکبى مى‏کرد و در حالى که دست‏حسن و حسین را گرفته بود به در خانه تمامى مبارزان بدر - از مهاجرین و انصار - مى‏رفت و على(ع) حقانیت‏خویش را برایشان بیان مى‏کرد و آنان را به یارى خود مى‏خواند ولى جز چهل و چهار نفر به او پاسخ مثبتى نمى‏دادند. على(ع) به همین عده (چهل و چهار نفر) فرمان مى‏داد که صبحگاهان با سلاح در حالى که سرهاى خود را تراشیده باشند براى بیعت کردن براى شهادت حاضر شوند ولى در پگاه جز چهار نفر حاضر نمى‏شدند و این جریان سه شب تکرار شد و چون على(ع) این بى‏وفایى را دید در خانه نشست... و آن گاه که همه راههاى مبارزه را بر روى فاطمه(س) بستند او دست‏به مبارزه‏اى منفى با سلاح اشک و گریه زد. او با گریه خویش و اظهار ناراحتى از وضعیت موجود به بهترین وجه، پرده تزویر را از چهره حکومت غاصبانه درید و نارضایتى خاندان پیامبر را بارها اعلام نمود.

 در این مبارزه نیز کودکان فاطمه در کنار اویند. با اینکه معمولا مادران گریه خود را از کودکانشان پنهان مى‏کنند ولى او حسن و حسین(علیهما السلام) را هماره شاهد و ناظر گریه خویش مى‏گیرد و آنان را همه جا مى‏برد تا درس شهامت، شجاعت، مبارزه بیاموزند و مظلومیت و غربت دین خدا و ولى خدا على(ع) را با تمامى وجود خویش درک کنند و خود را آماده کنند تا در موقع لازم و بصورت مناسب و به شیوه صحیح به یارى او بشتابند.
ابتدا فاطمه، شهر مدینه و کنار گورستان بقیع را میدان مبارزه خویش با بدعتها و تحریفها و غصب خلافت قرار داد و حسنین در اینجا در کنار مادر بودند.
.
البته اثر این تربیت‏سیاسى را به خوبى در زندگى کودکانش مى‏بینیم که چگونه بزودى همین راه مادر را ادامه داده به غاصبان خلافت اعتراض مى‏کنند.
امیر مؤمنان(ع) مى‏فرماید: روز جمعه‏اى ابوبکر بر منبر بالا رفت تا خطبه بخواند امام حسین(ع) برخاست و فرمود: این جایگاه پدر من است نه جایگاه پدر تو. ابوبکر گریست و گفت: آرى منبر از آن پدر توست و پدر مرا منبرى نیست.
در خلافت عمر نیز امام حسین(ع) در وسط سخنان عمر بپا خاست و فریاد زد: اى دروغگو از منبر پدرم رسول خدا(ص) فرود آى این منبر پدر تو نیست.
عمر گفت: آرى به جان خودم سوگند این منبر آن پدر توست و پدر مرا منبرى نیست. آیا این سخنان را پدرت على به تو آموخته است؟
امام حسین(ع) فرمود: اگر آنچه را پدرم بفرماید، فرمان برم او هدایتگر و من هدایت‏شده خواهم بود. بیعت‏با پدرم که جبرئیل آن را از جانب خداى فرود آورد بر گردن این مردمان است و آن را انکار نمى‏کنند مگر آنکه منکر کتاب خدا باشند. این مردم با قلبهاشان بدان یقین دارند و با زبانشان انکار مى‏ورزند واى بر آنان که حق ما اهل بیت را انکار مى‏کنند چگونه با رسول خدا(ص) روبرو خواهند شد با خشمى مداوم و عذابى‏شدید.... 

 6. تشویق به دانش‏آموزى
براى کمال انسان ضرورى‏ترین شرط، دانش‏آموزى و به دست آوردن اندوخته‏هاى ارزشمند علمى است و براى دریافت دانش‏ها و بینشها مهمترین راه چشم و گوش است. بیشترین آموخته‏هاى انسان از راه گوش و چشم فراچنگ مى‏آید. بنابراین آموختن به کودک که شنونده خوبى باشد در حقیقت گشودن راههاى دانش به سوى اوست.
و نیز بازخواست کردن دانشهاى آموخته همراه با محبت‏بى‏شائبه و اظهار عواطف خالصانه مادرى بهترین راه شکوفا کردن استعداد کودکان است.
فاطمه(س) کودکانش را به محضر رسول خدا(ص) مى‏فرستاد تا از دریاى دانش متصل به وحى و علم مطلق الهى رسول خدا(ص) استفاده برند و باز از آنان بازمى‏خواست که آنچه را آموخته‏اند بازگو کنند به جریان زیر دقت‏کنید:
امام حسن مجتبى علیه السلام هفت‏ساله بود که در جلسات رسول خدا(ص) شرکت مى‏جست و آنچه را از وحى بیان مى‏کرد به خاطر مى‏سپرد. آنگاه به حضور مادرش مى‏آمد و آنچه را به خاطرسپرده بود براى مادر بازگو مى‏نمود. چون امیرالمؤمنین(ع) به خانه مى‏آمد، مى‏دید فاطمه(س) از آنچه امروز به پیامبر اکرم وحى شده است و آن را در مسجد بازگفته است‏با خبر است. شگفت‏زده مى‏پرسید: از کجا این مطالب را مى‏دانى. با اینکه در جلسات رسول خدا(ص) حضور نداشتى. فاطمه زهرا(س) مى‏فرمود: فرزندت حسن، برایم نقل مى‏کند. روزى امیرمؤمنان(ع) در خانه پنهان شد تا جریان بازگو کردن سخنان پیامبر(ص) توسط امام حسن(ع) را ببیند در این هنگام امام حسن به خانه وارد شد و شروع به سخن گفتن کرد ولى دچار لکنت زبان شد مادر شگفت‏زده شد که هیچ گاه این چنین نبودى. امام حسن پاسخ داد: مادر تعجب نکن زیرا بزرگمردى به سخنانم گوش فرا مى‏دهد و بدین واسطه است که دچار لکنت زبان شدم. على(ع) از مخفى‏گاه خود خارج شد و امام حسن(ع) را بوسید.  

التماس دعا

فاطمه زهرا (س) بر کرسى تربیت (۱)


الگوى تربیت
تربیت (یعنى به فعلیت درآوردن همه استعدادهاى بالقوه انسان) کار سترگ پیامبران و علت انگیزش و بعثت آنان است و تنها کسانى مى‏توانند به حقیقت این هنر را داشته باشند که از چشمه‏سار زلال نبوت سیراب شده و از مکتب آنان درس گرفته باشند و فاطمه(س) شاخسار درخت نبوت بلکه میوه آن درخت است از این روى در تربیت فرزند بهترین الگو براى هر کسى است که مى‏خواهد نقش پدرى یا مادرى خویش را به طور کامل اجرا کند و بدرستى این وظیفه سترگ بگذارد.
اکنون به نمونه‏هایى از آموزه‏هاى تربیتى زندگى زهرا(س) اشاره مى‏کنیم: 

 1. آغاز تربیت 


نکته بسیار مهمى که بسیارى از پدران و مادران بدان توجه ندارند این است که تربیت کودک و نقش‏پذیرى او از نخستین لحظات زندگى او آغاز مى‏گردد و کودک از لحظات آغازین تولد، آماده پذیرش نقشها و درسهایى است که از طرف پدر، مادر، نزدیکان و ... به او ارائه مى‏شود.
بسیارى از پدر و مادرها منتظر مى‏مانند تا سالیان اولیه زندگى بهر شکلى بگذرد تا در سالیان بعد به تربیت کودکان خود بپردازند اما از دستورات اسلامى و نیز از سیره تربیتى فاطمه زهرا(س) مى‏آموزیم که پس از تولد و در اولین فرصتها باید زمزمه توحید در گوش کودکان طنین‏انداز شود.
روح هشیار کودک در همان اوان نیز توان درک معارف والا را دارد و این کلمات تاثیر ویژه خویش را بر روح لطیف کودک مى‏گذارند. به این نمونه بنگرید:
چون هنگام ولادت کودک فاطمه(س) فرا رسید، رسول خدا(ص) به اسماء بنت‏عمیس و ام‏سلمه فرمود: نزد فاطمه بشتابید و چون کودکش به دنیا آمد در گوش راستش اذان گویید و در گوش چپ او اقامه بگویید زیرا با هر کودکى که این گونه رفتار شود از شیطان ایمن مى‏ماند.
یکى دیگر از این آموزشهاى روزهاى آغازین زندگى لالایى‏هاى فاطمه(س) است. لالائى که معمولا همراه با در آغوش کشیدن کودک گفته مى‏شود بهترین داروى آرامش‏بخش براى روان لطیف کودک است.
بدون شک پرآرامش‏ترین لحظات زندگى انسان و آسایش‏مندترین دقایق زندگى همان لحظه‏ها و دقیقه‏هایى است که کودک همراه با آهنگ قلب مادر و با آواى مهرآمیز او آرام‏آرام به خواب مى‏رود اگر در این لحظات درسهاى ایمان و معرفت، جهاد و مبارزه و انسانیت و اخلاق به کودک داده شود بدون شک چونان نقشى بر سنگ در ضمیر ناخودآگاه او جاى گرفته و سرلوحه زندگى فرداى او خواهد بود.
اینک به لالایى فاطمه(س) براى کودکش توجه کنید:
فاطمه(س) به هنگام حرکت دادن کودکش مى‏گفت:
حسن جانم، چونان پدرت على باش‏و بند از پاى حق برگیرخدایى را که بخشنده نعمتها است‏بندگى کن‏و با خطاکاران دوستى منما  


2. نامگذارى 


انسان در آغاز زندگى تابلویى را بر دوش مى‏گیرد که تا آخرین لحظات زندگى با آن تابلو و علامت‏شناخته مى‏شود و آن نام کودک است. اگر هر کشورى براى معرفى خویش پرچمى ویژه دارد. نام کودک پرچمى است که بر فراز قله شخصیت کودک و در کشور زندگى او برافراشته مى‏شود از این روى اسلام بر انتخاب نام زیبا تاکید بسیار کرده است و توجه به معانى و اثرات جانبى اسمها را یادآور شده است. 

جابر بن‏عبدالله انصارى مى‏گوید: چون امام حسن‏مجتبى‏ متولد شد فاطمه(س) به على(ع) گفت: یا على برایش نامى انتخاب کن. على(ع) فرمود: هرگز به رسول خدا(ص) در نامگذارى فرزندم سبقت نخواهم جست، رسول خدا(ص) وارد خانه و کودک را و بوسید و سپس دهان خود را بر دهان او گذارد  سپس در گوش راستش اذان گفت و درگوش چپش اقامه ، روى به على کرده فرمود: چه نامى برایش برگزیده‏اى؟ على(ع) فرمود :
هرگز بر شما پیشى نمى‏گیرم! رسول خدا(ص) فرمود: من نیز بر خداى خویش پیشى نمى‏گیرم! پس خدا به جبرئیل فرمود: فرود آى و محمد را از جانب ما سلام و تهنیت گوى، و به او بگوى که خدایت مى‏فرماید نام فرزند تو همسان نام فرزند هارون (جانشین و برادر حضرت موسى(ع) باید باشد، پیامبر پرسید: نام پسر هارون چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: شبر. پیامبر فرمود:
به عربى چه نامیده مى‏شود و جبرئیل پاسخ داد: حسن. پیامبر نام کودک را حسن گذاشت.
در جریان نامگذارى حضرت زینب سلام الله علیها هم جریان اینگونه بود. 

 3. توجه به حفظ سلامت کودک  

 

یکى از مهمترین دغدغه‏هاى ذهنى و دلهره‏هاى همیشگى پدر و مادر حفظ و سلامت کودک است. آنان براى حفاظت و سلامت کودک از هیچ کوششى دریغ نمى‏کنند تا آنجا که گاه سلامت‏خویش را نیز در این راه به خطر مى‏اندازند.
براى تامین سلامت و حفظ کودک از بیمارى‏ها، خطرات و مشکلات راههاى مختلفى وجود دارد. پدر و مادر آگاه سعى مى‏کنند در کنار توجه به مسائل مهمى همچون رعایت‏بهداشت، تغذیه سالم و کامل، بررسى رشد طبیعى کودک و مواظبت دقیق در مقابل خطرات و حوادث تنها به همین مسائل اکتفا نکنند بلکه براى حفظ و سلامت و سعادت کودک از راههاى دیگرى هم که اسلام پیشنهاد کرده است، بهره جویند. برخى از این راهها صدقه دادن براى کودک و عقیقه کردن براى اوست. این نکته در زندگى زهرا(س) مورد توجه کامل قرار گرفته است.  

امام صادق(ع) فرمود:
فاطمه زهرا(س) هر دو پسرش را عقیقه کرد و در روز هفتم تولدشان موى سر آنان را تراشید و به اندازه وزن آن پولهاى نقره صدقه داد. 
و در روایتى دیگر اضافه فرمود: فاطمه زهرا(س) حسن و حسین را عقیقه نمود و به خانم قابله‏اى که در تولد آنان کمک کرده بود یک ران گوسفند و یک سکه طلا هدیه داد ... 

ادامه دارد.

السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

  

سلام علیکم 

 

بخاطر تقارن شروع کار وبلاگم با ایام فاطمیه اولین مطلبم را شیوه تربیت فاطمه زهرا سلام الله  

 

علیها قرار میدهم ، باشد که دست نوازشگر و مهربان ایشان یاریگر تمامی ایتام آل محمد و خاصا  

 

این حقیر بوده باشد.